English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
travel agency U اژانس مسافری
travel agency U اژانس مسافرتی
travel agency U آژانس مسافرتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
travel U درنرودیدن
to travel far U سفردورکردن
travel U حرکت
travel U مسیر
travel U راه
travel U رانینگ
travel U سفر کردن مسافرت کردن
travel U رهسپارشدن
travel U مسافرت
travel U سفر
travel U جهانگردی
travel U حرکت جنبش
travel U گردش
agency U کارگزار دلال
agency U عاملیت
outside agency U شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
using agency U یکان استفاده کننده
using agency U مقام استفاده کننده
agency U واسطه
agency U قسمت
agency U گماشتگی ماموریت
agency U وساطت
agency U وکالت
agency U نمایندگی
agency U پیشکاری دفترنمایندگی
agency U کارگزاری
agency U نماینده
agency U عامل
agency U اژانس شعبه
agency U دایره
downward travel U ضربه رو به پایین
he is worn with travel U است
piston travel U طول ضربه ی پیستون
travel allowance U خرج سفر
travel allowance U فوق العاده سفر هزینه سفر
travel bag U کیفمسافرتی
travel bureau U آژانسمسافرتی
travel-sick U آنکهدراثرسفردچاربیماریشود
She has a craving to travel . U دلش هوای سفر کرده است
travel light <idiom> U سبک سفر کردن
downward travel U ضربه برگشت
he is worn with travel U سفراوراخسته کرده
travel agent U سفر ارا
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
travel agents U بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
angular travel U حرکت زاویهای
travel agents U سفرچین
travel agents U سفر ارا
travel agent U بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent U سفرچین
travel agencies U اژانس مسافرتی
travel agencies U اژانس مسافری
translation agency U دارالترجمه
regional agency U موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
agency of communications U شعبه ارتباطات
agency of communications U منبع ارتباط
advertising agency آژانس تبلیغاتی
news agency U بنگاه خبرگزاری
employment agency U آژانسکاریابی
news agency U آژانس خبری
executing agency U شعبه اجرایی
operating agency U قسمت اجرایی
claimant agency U شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
claimant agency U اداره کارپردازی
executing agency U مقام اجرا کننده
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
financial agency U اداره دارایی
financial agency U اداره مالیه
forwarding agency U نمایندگی حمل و نقل
free agency U فاعل مختاری
operating agency U شعبه عامل
translation agency U موسسه ترجمه
translation agency U دفتر ترجمه
collection agency U عامل جمع اوری اخبار
refugee's travel document U گذرنامه پناهنده
I travel tomorrow [afternoon] . U من فردا [بعد از ظهر] به مسافرت می روم.
refugee travel document U گذرنامه پناهنده
To travel night and day . U شب وروز مسافرت کردن
centure of pressure travel U جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
Central Intelligence Agency U مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
international atomic energy agency U اژانس بین المللی انرژی اتمی
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
marching order [travel order] U دستور پیشروی [ارتش]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com