English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transit station U ایستگاه عبوری راه اهن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit U عبوری
transit U گذر
transit U عبور
transit U راه عبور
transit U حق العبور
transit U عبور کردن
transit U ترانزیت
transit U کنترل عبور و مرورکشتیها
transit U دستگاه زاویه یاب ترانزیت
transit U گذرا
transit U حمل و نقل
in transit U در حال حمل
transit bill U اجازه عبور
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
transit bearing U سمت انتقالی
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
damage in transit U خسارت در هنگام ترانزیت
the transit of a lake U عبورازیک دریاچه
goods in transit U کالاهای عبوری
rapid transit U شطرنج سریع
rapid transit U حمل و نقل سریع
damaged in transit U صدمه دیده هنگام ترانزیت
transit shed U سایبانحملونقل
transit bill U پروانه عبور
transit duty U حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
transit instrument U تکبد نما
transit freight U هزینه حمل ترانزیتی
transit compass U الت سنجش گوشههای افقی
transit error U خطای عبور
transit time U مدت گذر
transit time U مدت عبور
transit time U زمان گذار
transit time U زمان عبور
transit traffic U عبور ترانزیتی
upper transit U تار بالایی
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
transit-truck mixer U کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck U کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit mixed concrete U بتن اماده
electron transit time U زمان عبور الکترون
transit-truck mixer U تراک میکسر [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck U تراک میکسر [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit phase angle U زاویه فازگذار
transit-truck mixer U کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck U کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
station U مستقرکردن
station U استقرار یافتن
station U محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station U نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station U یا مقصد استفاده میشود
way station U ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
station U محل ماموریت
station U پاسگاه
station U محل
sub station U پست فرعی
station U سکون پاتوق
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
station U توقفگاه نظامیان وامثال ان
station U موقعیت اجتماعی وضع
station U وقفه
station U رتبه
station U مقام مستقرکردن
station U درپست معینی گذاردن
station U پست
way station U ایستگاه رله مخابراتی
station U جا درحال سکون
Where is the station? U ایستگاه کجاست؟
station U جایگاه
on station U رسیدن به هدف
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station U پایگاه
station U ایستگاه
on station U اماده باش بالای هدف
on station U روی هدف
on station U پروازهواپیما بالای هدف
station U مرکز
station bill U جدول محلها
station break U وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
station car U اتومبیل استیشن
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping U در خط نگهداشتن ناو
station house U ایستگاه راه اهن
station house U مرکزکلانتری
station house U ایستگاه کلانتری
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
pumping station U تلمبه خانه
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
station log U دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station bill U لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
repeater station U مرکز تقویت کننده
remote station U ایستگاه دوردست
remote station U ایستگاه دور دست
relay station U ایستگاه واسطه
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
shunting station U ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reception station U دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reading station U ایستگاه خواندن
regulating station U پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
slave station U ایستگاه فرعی
railway station U ایستگاه راه اهن
pumping station U ایستگاه تلمبه زنی
relay station U ایستگاه رله
remote station U ایستگاه راه دور
station log U دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
goods station U ایستگاهکالاهایتجارتی
intercom station U ایستگاهداخلی
local station U ایستگاهکانونی
passenger station U ایستگاهمسافرین
station circle U چرخههواشناسی
station entrance U ورودیایستگاه
station model U مدلهواشناسی
station platform U سکویایستگاه
train station U ایستگاهقطار
transmitting station U ایستگاهارسال
underground station U ایستگاهزیرزمینی
coach station U پارکینگوایستگاهدرشکه
polling station U حوزهرایگیری
To marry below ones station. U با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
railway station U ایستگاه قطار
To the railway station U به طرف ایستگاه راه آهن
tracking station U ایستگاه ردیابی
work station U محل کار
station number U شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
subscriber's station U مرکز مشترک
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
telephone station U جایگاه تلفن
telephone station U تلفن خانه
tide station U ایستگاه جزر و مد
to station oneself U جا گرفتن
to station oneself U مقیم شدن
transfer station U محل انتقال افراد
transfer station U محل اعزام افراد
Where's the railway station? U ایستگاه راه آهن کجاست؟
receiving station U ایستگاهدریافت
traverse station U ایستگاه پیمایش
triangulation station U ایستگاه مثلث بندی
wireless station U فرستنده
wireless station U ایستگاه بی سیم
station bar U رستوران ایستگاه راه آهن
control station U ایستگاه کنترل
broadcast station U ایستگاه فرستنده
boat station U جای خدمه قایق
blade station U موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
battle station U پایگاه جنگی
battle station U پایگاه رزمی
astronomic station U ایستگاه دیدبانی نجومی
astronomic station U رصدخانه
ambulance station U ایستگاه امبولانس
amateur station U فرستنده تفننی
alert station U ایستگاه اعلام خطر
alert station U ایستگاه اماده باش
air way station U خطوط هوایی
air way station U ایستگاه کنترل
broadcasting station U ایستگاه رادیو
broadcasting station U ایستگاه رادیویی فرستنده
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
consolidating station U ایستگاه تکمیل کننده بار
coast station U ایستگاه ساحلی
close station U افراد بدو مرخص
close station U خدمه بدو مرخص
climatological station U ایستگاه هواشناسی
clearing station U پست تخلیه بیماران
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
cleansing station U محل گندزدایی
cleaning station U پست رفع الودگی ش م ر
cleaning station U ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station U انتقال تعویض محل خدمت
change of station U تغییر محل ماموریت
central station U نیروگاه مرکزی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
aileron station U فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
power station U نیروگاه
power station U ایستگاه مولدنیرو
power station U کارخانه برق
gas station U پمپ بنزین
filling station U پمپ بنزین
station wagons U استیشن واگن
station wagons U ماشین کبریتی
station wagon U استیشن واگن
station wagon U ماشین کبریتی
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
police station U ایستگاه پلیس
police station U مرکز پلیس
weather station U ایستگاه هوا شناسی
weather station U ایستگاه هواشناسی
aid station U پست امدادی
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
action station U وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
action station U محل جنگ
action station U پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
station master U رئیس ایستگاه
space station U ایستگاه فضایی
space station U پایگاه فضایی
fire station U مرکز اتش نشانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com