English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transient wave U موج سیار
transient wave U امواج سیار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transient U در حال انتقال
transient U ناو یا کشتی یا هواپیمای درحال نقل و انتقال
transient U فراگذر
transient U ناپایدار
transient U موج ناگهانی در ولتاژ
transient U تند
transient U فانی کوتاه
transient U زود گذر
transient U پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transient U وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
transient U بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transient U باس ولتاژ خیلی کوتاه در یک لحظه
transient U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transient U وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
transient U زودگذر
transient U گذرا
transient ischemia U کم خونی موضعی موقت
transient suppressors U پیشگیرندههای گذرا
transient response U واکنش گذرا
transient program U برنامه گذرا
transient phenomena U پدیدههای گذرا
transient target U هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
transient target U هدف متحرک
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
transient flow U جریان گداز
transient failure U خرابی گذرا
transient error U خطای گذرا
transient command U فرمان ناپایدار
transient voltage U ولتاژ لحظهای
transient voltage U ولتاژ گذرا
transient voltage U ولتاژ ضربهای
transient voltage U فشارالکتریکی ناپایدار
transient decay current U جریان مانده میرا
Transient ( ephemeral ) pleasures . U لذتها وخوشیهای زود گذر ( گذرا)
wave off U فرود همراه با سایش
the wave U دریا
to wave away U باشاره دست بیرون کردن
wave off U به زمین ساییده شدن هواپیما
To wave at someone. U به کسی دست تکان دادن
wave U خیزاب
new wave U نیوویو
wave U موج رادیویی
wave U موج زدن
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U هیجان
wave U موجی بودن موج زدن
wave U فر موی سر دست تکان دادن
wave U موج
radio wave U امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
transverse wave U موج عرضی
transversal wave U موج عرضی
wander wave U امواج سیار
wander wave U موج سیار
radio wave U موج رادیویی
sawtooth wave U موج دنده ارهای
sawtooth wave U جریان دندان ارهای
square wave U باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wave U موج مربع
square wave U موج مربعی
square wave U موج چهار گوش
sky wave U امواج اسمانی
sky wave U موج یونکرهای
sky wave U موج فضایی
sinusoidal wave U موج سینوسی
standing wave U موج ایستاده
standing wave U موج ساکن
wave train U قطار موج
to wave farewell U باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
the wave heaves U خیزاب بلندمیشودومیافتد
shear wave U موج برشی
stationary wave U موج ساکن
stationary wave U موج ایستاده
shell wave U صدای زوزه گلوله
sine wave U موج سینوسی
traveling wave U موج رونده
wave radiation U تابش موج
wave propagation U حرکت موج
wave propagation U انتشار موج
wave pressure U فشار حاصل از موج
wave period U زمان تناوب امواج دریا
wave parameter U پارامتر موج
wave of excitation U موج تهییج
wave number U عدد موج
wave motion U انتشار موج
wave motion U حرکت موج
wave trap U موج ربا
wave trough U نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
wave vector U بردار موج
to wave one's handkerchief U دستمال جیب خود را [برای کسی] تکان دادن
wave wall U دیوارموج
wave height U ارتفاعموج
wave clip U گیرهفر
wave base U سطحموج
translation wave U موجبرگردان
seismic wave U ارتعاشاتزمینلرزه
wind wave U موج باد
wind wave U خیز اب ناشی از باد
wind wave U موج ناشی از باد
wave winding U سیم پیچ موجدار
wave motion U حرکت موجی
wave mecanics U مکانیک موجی
wave drag U پسای موج
wave velocity U سرعت موج
wave speed U سرعت موج
wave celerity U سرعت موج
wave bands U باندهای موج
wave band U باند موج
wave band U دسته امواج رادیو
wave amplitude U دامنه موج
WAVE file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
velocity of a wave U سرعت پخش موج
ultrashort wave U موج خیلی کوتاه
wave equation U معادله موج
wave form U شکل موج
wave form U شکل موج تکراری در نموداردامنه و زمان یا روی لوله اشعه کاتدی
wave length U طول موج
wave kick U حرکت روی جلوی تخته موج با ضربه زدن یا کشیدن یک پادر موج
wave guide U موجبر
wave guide U هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
wave function U تابع موجی
wave front U جبهه موج
wave front U جبهه امواج رادیویی
wave frequency U بسامد موج
travelling wave U موج سیار
progressive wave U موج پخش شونده
hertzian wave U امواج هرتز hertz
ground wave U موج زمینی
all wave antenna U انتن تمام موج
all wave receiver U رادیوی تمام موج
full wave U تمام موج
beta wave U موج بتا
figer wave U فرانگشتی
electron wave U موج الکترونی
electromagnetic wave U موج الکترومغناطیسی
gun wave U موج دهانه لوله توپ
gun wave U موج ضربت دهانه لوله
acoustic wave U صوت
helicopter wave U گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
helicopter wave U موج هلیکوپترها
damped wave U موج میرنده
harmonic wave U موج هماهنگ
harmonic wave U موج هارمونیک
short wave U موج کوتاه
short-wave U موج کوتاه
acoustic wave U موج صوتی
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
cosine wave U موج کسینوسی
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
continuous wave U موج پایدار
compression wave U موج فشاری
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier wave U موج حامل
undamped wave U موج پایدار
burst wave U موج انفجار
bow wave U موج سینه
bow wave U موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
damped wave U موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
electric wave U موج الکتریکی
diffracted wave U موج پراشیده
blast wave U موج انفجار
boat wave U موج قایقها
boat wave U موج ناو گروه
bow wave U موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
density wave U موج چگالی
bow wave U موج بالیستیکی جلو
de broglie wave U موج دوبروی
burst wave U موج ترکش
hertzian wave U موج هرتسی
muzzle wave U موج پرتاب گلوله
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
standing wave U موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
non sinusoidal wave U موج غیر سینوسی
tidal wave U سیلاب دریایی
muzzle wave U موج ضربتی دهانه لوله توپ
medium wave U موج متوسط
modulated wave U موج تحمیل شده
micro wave U خرده موج
micro wave U کهموج
long wave U موج بلند
pressure wave U موج فشار
plane wave U موج مسطح
plane wave U موج صفحهای
sound wave U موج صوتی
permanent wave U فرششماهه
sound wave U صوت
matter wave U موج مادی
mach wave U موج ضربهای
mach wave U انتن سرعت سنج هواپیما
light wave U موج نوری
ionospheric wave U موج فضایی
ionospheric wave U موج یونکرهای
interference wave U موج انترفرنس
interference wave U موج مزاحم
infrasonic wave U موج مادون صوت
indirect wave U موج غیرمستقیم
impluse wave U موج ضربهای
hybrid wave U موج مرکب
shock wave U موج ضربهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com