Perdic | transient ischemia | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 40 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	transient ischemia U	کم خونی موضعی موقت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	ischemia U	ایسکمی
	ischemia U	کم خونی موضعی
	ischemia U	کم خونی موقت
	transient U	خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
	transient U	بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
	transient U	باس ولتاژ خیلی کوتاه در یک لحظه
	transient U	وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
	transient U	آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
	transient U	وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
	transient U	موج ناگهانی در ولتاژ
	transient U	گذرا
	transient U	زود گذر
	transient U	ناپایدار
	transient U	فانی کوتاه
	transient U	تند
	transient U	فراگذر
	transient U	ناو یا کشتی یا هواپیمای درحال نقل و انتقال
	transient U	در حال انتقال
	transient U	پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
	transient U	زودگذر
	transient target U	هدف متحرک
	transient target U	هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
	transient voltage U	ولتاژ لحظهای
	transient voltage U	ولتاژ ضربهای
	transient voltage U	ولتاژ گذرا
	transient voltage U	فشارالکتریکی ناپایدار
	transient wave U	موج سیار
	transient wave U	امواج سیار
	transient suppressors U	پیشگیرندههای گذرا
	transient response U	واکنش گذرا
	transient command U	فرمان ناپایدار
	transient error U	خطای گذرا
	transient failure U	خرابی گذرا
	transient flow U	جریان گداز
	transient forces U	نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
	transient phenomena U	پدیدههای گذرا
	transient program U	برنامه گذرا
	transient decay current U	جریان مانده میرا
	Transient ( ephemeral ) pleasures . U	لذتها وخوشیهای زود گذر ( گذرا)

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy