English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transfer of technology U انتقال تکنولوژی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
technology transfer U انتقال تکنولوژی
Other Matches
technology U اشنایی باصول فنی
technology U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technology U قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
technology U فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی .
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
appropriate technology U تکنولوژی مناسب
technology U حرفه شناسی شناخت دانشی
technology U صنعت شناسی
technology U فن شناسی
technology U فنون شگرد شناسی
technology U تکنولوژی
technology U دانش فنی تکنولوژی
technology U ابزارشناسی تکنولوژی
technology U فنشناسی
technology U تخصص شناسی
farm technology U روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
elecric technology U تکنولوژی برق
educational technology U فن شناسی اموزشی
institute of technology U انستیتو تکنولوژی
backstop technology U تکنولوژی پشتیبان
choice of technology U انتخاب تکنولوژی
eco-technology U فناوری زیست بوم
backstop technology U تکنولوژی با صرفه
backstop technology U فن شناسی پشتواندار
appropriated technology U تکنولوژی متناسب
appropriated technology U فن شناسی فراخور
instructional technology U تکنولوژی اموزشی
soft technology U تکنولوژی نرم
high technology U پیشرفته بودن از نظر فناوری
information technology U تکنولوژی اطلاعات
lubrication technology U تکنیک روغنکاری
neutral technology U تکنولوژی خنثی
neutral technology U تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
nuclear technology U تکنولوژی هستهای
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
Advanced Technology Attachment U خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
Advanced Technology Attachment U واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
Advanced Technology Attachment U مگابایت دار ثانیه دارد
Advanced Technology Attachment U واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
Advanced Technology Attachment U حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
automatic control technology U تکنولوژی اتوماتیک کنترل
secure transaction technology U سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
functional principle [Technology] U کارکرد
mode of operation [Technology] U کارکرد
functional principle [Technology] U عاملیت
data processing technology U تکنولوژی پردازش داده
mode of operation [Technology] U عاملیت
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer U تغییر دستور یا کنترل
k , transfer U ضریب تصحیح برد توپ
k , transfer U ضریب کای برد
transfer U نقل
transfer U ورابردن
transfer U ورابری
transfer U پهلو- رفت
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن
transfer U واگذار کردن
transfer U واگذاری تحویل
transfer U انتقال
transfer U سند انتقال انتقالی
transfer U منتقل کردن
transfer U تغییر سمت دادن لوله
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer U دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer U تغییر دستورات یا کنترل
transfer U واگذاری
transfer U احاله
transfer U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer U واگذاری نقل
transfer U سند انتقال یا واگذاری
transfer U حواله
transfer interpreter U مفسر انتقال
transfer income U درامد انتقالی
transfer functions U توابع انتقالی
transfer of learning U انتقال یادگیری
transfer function U تابع انتقال
transfer instruction U دستور العمل انتقال
transfer line U خط انتقال
transfer of capital U انتقال سرمایه
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer machine U دستگاه انتقال
transfer limit U حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer mold U قالب گیری انتقالی
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer ladle U پاتیل انتقال
transfer molding U ریخته گری انتقالی
transfer medium U رسانه انتقال
transfer of obligation U حواله مدنی
transfer resistor U ترانزیستور
transfer station U محل انتقال افراد
transfer station U محل اعزام افراد
transfer switch U کلید انتقال
transfer table U میز انتقال
transfer time U مدت انتقال
unconditional transfer U انتقال غیر شرطی
transfer molding U قالب ریزی انتقالی
transfer canal U کانالانتقال
transfer port U دریچهانتقال
transfer reaction U واکنش انتقالی
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of training U انتقال اموزش
transfer time U زمان انتقال
transfer operation U عمل انتقال
transfer orbit U مدار انتقال
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer payments U پرداختهای انتقالی
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer rate U نرخ انتقال
transfer scale U پایهانتقال
credit transfer U پرداخت ازطریق انتقال
heat transfer U انتقال گرما
heat transfer U انتقال حرارت
file transfer U انتقال فایل
power transfer U انتقال انرژی
energy transfer U انتقال انرژی
deed of transfer U سند انتقال
deed of transfer U انتقال نامه
data transfer U انتقال داده ها
credit transfer U انتقال اعتبار
conditional transfer U انتقال شرطی
collect transfer U بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
block transfer U انتقال بلوک
block transfer U انتقال کندهای
transfer characteristic U مشخصه متقابل
negative transfer U انتقال منفی
transfer equipment U تجهیزات
third person of a transfer U محال علیه
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
thermal transfer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
telegraphic transfer U انتقال تلگرافی
transfer address U ادرس انتقال
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer case U جعبه انتقال نیرو
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
positive transfer U انتقال مثبت
transfer case U دیفرانسیل
transfer check U مقابله
transfer check U انتقال
transfer earnings U درامدهای انتقالی
bit transfer rate U نرخ ارسال بیت
data transfer rate U میزان ارسال داده
data transfer rate U نرخ ارسال داده
data transfer rate U سرعت انتقال داده ها
data transfer operations U عملیات انتقال داده
electron transfer mechanism U مکانیسم انتقال الکترون
charge transfer compounds U ترکیبات انتقال بار
current transfer ratio U نسبت انتقال جریان
courier transfer officer U افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
courier transfer station U مرکزارسال پیک ارتشی
data transfer rate U میزان انتقال داده
heat transfer coefficient U ضریب انتقال گرما
materials transfer notes U دستورانتقال مواد
materials transfer notes U برگه انتقال مواد
image transfer constant U ثابت انتقال تصویر
courier transfer station U ایستگاه تعویض پیک
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility U برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol U پروتکل انتقال فایل
passenger transfer vehicle U وسلهجابجاییمسافرین
fuel transfer pipe U لولهانتقالسوخت
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
courier transfer officer U افسر مسئول پیک
transfer license plate [American E] U پلاک انتقال
transfer number plate [British E] U پلاک انتقال
thermal wax transfer printer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol U گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
peer to peer file transfer U دستیابی فایل عمومی
peer to peer file transfer U انتقال فایل همتا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com