Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transfer machine
U
دستگاه انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transfer
U
سند انتقال انتقالی
transfer
U
پهلو- رفت
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer
U
واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer
U
واگذاری نقل
transfer
U
سند انتقال یا واگذاری
transfer
U
حواله
transfer
U
احاله
transfer
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
U
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
نقل
transfer
U
واگذاری تحویل
transfer
U
انتقال
transfer
U
منتقل کردن
transfer
U
واگذار کردن
transfer
U
انتقال دادن
transfer
U
تغییر سمت دادن لوله
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer
U
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer
U
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
k , transfer
U
ضریب تصحیح برد توپ
k , transfer
U
ضریب کای برد
transfer
U
ورابری
transfer
U
ورابردن
transfer
U
واگذاری
transfer
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer
U
تغییر دستور یا کنترل
transfer
U
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer
U
تغییر دستورات یا کنترل
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer payments
U
پرداختهای انتقالی
transfer time
U
مدت انتقال
block transfer
U
انتقال بلوک
conditional transfer
U
انتقال شرطی
block transfer
U
انتقال کندهای
unconditional transfer
U
انتقال غیر شرطی
transfer income
U
درامد انتقالی
transfer canal
U
کانالانتقال
transfer time
U
زمان انتقال
transfer table
U
میز انتقال
transfer reaction
U
واکنش انتقالی
collect transfer
U
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
transfer resistor
U
ترانزیستور
transfer rate
U
نرخ انتقال
transfer station
U
محل انتقال افراد
transfer of learning
U
انتقال یادگیری
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer switch
U
کلید انتقال
transfer station
U
محل اعزام افراد
transfer characteristic
U
مشخصه متقابل
energy transfer
U
انتقال انرژی
transfer area
U
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth
U
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer case
U
جعبه انتقال نیرو
transfer case
U
دیفرانسیل
transfer check
U
مقابله
transfer check
U
انتقال
transfer earnings
U
درامدهای انتقالی
transfer equipment
U
تجهیزات
transfer function
U
تابع انتقال
power transfer
U
انتقال انرژی
transfer address
U
ادرس انتقال
file transfer
U
انتقال فایل
negative transfer
U
انتقال منفی
positive transfer
U
انتقال مثبت
radial transfer
U
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
heat transfer
U
انتقال گرما
heat transfer
U
انتقال حرارت
technology transfer
U
انتقال تکنولوژی
telegraphic transfer
U
انتقال تلگرافی
thermal transfer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
transfer functions
U
توابع انتقالی
transfer instruction
U
دستور العمل انتقال
transfer interpreter
U
مفسر انتقال
transfer of technology
U
انتقال تکنولوژی
deed of transfer
U
سند انتقال
deed of transfer
U
انتقال نامه
data transfer
U
انتقال داده ها
transfer of training
U
انتقال اموزش
transfer operation
U
عمل انتقال
transfer orbit
U
مدار انتقال
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment
U
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of obligation
U
حواله مدنی
transfer of capital
U
انتقال سرمایه
transfer ladle
U
پاتیل انتقال
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer limit
U
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer limit
U
حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer line
U
خط انتقال
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer medium
U
رسانه انتقال
transfer mold
U
قالب گیری انتقالی
transfer molding
U
قالب ریزی انتقالی
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
third person of a transfer
U
محال علیه
transfer port
U
دریچهانتقال
transfer scale
U
پایهانتقال
credit transfer
U
انتقال اعتبار
credit transfer
U
پرداخت ازطریق انتقال
electron transfer mechanism
U
مکانیسم انتقال الکترون
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic transfer of data
U
انتقال الکترونیکی اطلاعات
charge transfer compounds
U
ترکیبات انتقال بار
file transfer protocol
U
پروتکل انتقال فایل
file transfer utility
U
برنامه کمکی انتقال فایل
courier transfer officer
U
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
courier transfer station
U
ایستگاه تعویض پیک
courier transfer station
U
مرکزارسال پیک ارتشی
current transfer ratio
U
نسبت انتقال جریان
heat transfer coefficient
U
ضریب انتقال گرما
fuel transfer pipe
U
لولهانتقالسوخت
data transfer rate
U
میزان ارسال داده
data transfer rate
U
نرخ ارسال داده
data transfer rate
U
سرعت انتقال داده ها
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
courier transfer officer
U
افسر مسئول پیک
materials transfer notes
U
برگه انتقال مواد
passenger transfer vehicle
U
وسلهجابجاییمسافرین
bit transfer rate
U
نرخ ارسال بیت
materials transfer notes
U
دستورانتقال مواد
image transfer constant
U
ثابت انتقال تصویر
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
data transfer rate
U
میزان انتقال داده
transfer license plate
[American E]
U
پلاک انتقال
secure hypertext transfer protocol
U
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
thermal wax transfer printer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
transfer number plate
[British E]
U
پلاک انتقال
machine
U
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
U
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine
U
شیارانداختن روی فلز
machine
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine
U
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine
U
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine
U
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
U
تراشکاری کردن صیقل کردن
machine
U
دستگاه
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine sensible
U
قابل درک توسط کامپیوتر
machine
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
U
عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
U
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine
U
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
U
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine
U
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine
U
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine
U
تراشیدن ماشین
machine
U
ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine
U
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine
U
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine
U
بیت اجرا میشود
machine
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
براده برداشتن
machine
U
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
two way machine
U
ماشین دو راهه
machine
U
ماشین
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
accept machine
دستگاه پذیرنده
planing machine
U
ماشین کندگی
planer machine
U
ماشین صفحه تراش
open machine
U
ماشین باز
object machine
U
ماشین مقصود
fax machine
U
فاکس
kidney machine
U
ماشینکمکیبرایافرادبیمار
multi way machine
U
دستگاه چند راهه
mowing machine
U
علف چین
mowing machine
U
ماشین علف چینی
mortising machine
U
دستگاه کام کنی
molding machine
U
دستگاه قالب گیری
milling machine
U
دستگاه فرز
printer machine
U
ماشین چاپ
printer machine
U
دستگاه چاپ
punching machine
U
ماشین سوراخکن
seeding machine
U
ماشین تخم کاری
sub-machine gun
U
تیربار خودکار
seaming machine
U
ماشین درزگیری
scouring machine
U
ماشین سمباده
scouring machine
U
ماشین سایش
sanding machine
U
ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
sandblast machine
U
ماشین ماسه پاش
reeling machine
U
چرخک
reeling machine
U
ماشین نخ پیچی
sub-machine guns
U
مسلسل دستی
sub-machine guns
U
تیربار دستی
reaping machine
U
ماشین درو
sub-machine guns
U
تیربار خودکار
punching machine
U
دستگاه پانچ
punching machine
U
دستگاه منگنه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com