English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transfer license plate [American E] U پلاک انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
license plate U پلاک
license plate U نمرهی اتومبیل
transfer number plate [British E] U پلاک انتقال
license U اجازه
license U مجوز
license U جواز
license U پروانه جواز
license U جواز شغل
license U اجازه رفتن دادن
license U پروانه دادن مرخص کردن
license U پروانه
license U تصدیق
license U گواهی نامه
license U اجازه نامه
site license U مجوز درون سازمانی
software license U مجوز نرم افزار
software license U امتیاز نرم افزار
license contract U قرارداد اجازه استفاده
license plates U نمرهی اتومبیل
to license a play U اجازه نمایش داستانی را دادن
license plates U پلاک
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
to pass your driver's license test at the first attempt U آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
transfer U تغییر سمت دادن لوله
transfer U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U پهلو- رفت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U واگذاری نقل
transfer U سند انتقال یا واگذاری
transfer U واگذاری
transfer U تغییر دستورات یا کنترل
transfer U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer U تغییر دستور یا کنترل
transfer U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer U دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer U احاله
transfer U حواله
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer U سند انتقال انتقالی
transfer U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
k , transfer U ضریب کای برد
k , transfer U ضریب تصحیح برد توپ
transfer U ورابری
transfer U ورابردن
transfer U انتقال دادن
transfer U نقل
transfer U واگذار کردن
transfer U واگذاری تحویل
transfer U انتقال
transfer U منتقل کردن
transfer address U ادرس انتقال
heat transfer U انتقال حرارت
transfer functions U توابع انتقالی
third person of a transfer U محال علیه
thermal transfer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
conditional transfer U انتقال شرطی
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer case U جعبه انتقال نیرو
transfer case U دیفرانسیل
transfer check U مقابله
transfer check U انتقال
transfer earnings U درامدهای انتقالی
transfer equipment U تجهیزات
transfer function U تابع انتقال
deed of transfer U سند انتقال
technology transfer U انتقال تکنولوژی
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
positive transfer U انتقال مثبت
block transfer U انتقال کندهای
block transfer U انتقال بلوک
transfer characteristic U مشخصه متقابل
heat transfer U انتقال گرما
data transfer U انتقال داده ها
file transfer U انتقال فایل
telegraphic transfer U انتقال تلگرافی
power transfer U انتقال انرژی
energy transfer U انتقال انرژی
collect transfer U بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
deed of transfer U انتقال نامه
negative transfer U انتقال منفی
credit transfer U انتقال اعتبار
transfer reaction U واکنش انتقالی
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer rate U نرخ انتقال
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer payments U پرداختهای انتقالی
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer orbit U مدار انتقال
transfer resistor U ترانزیستور
transfer station U محل انتقال افراد
transfer station U محل اعزام افراد
credit transfer U پرداخت ازطریق انتقال
transfer port U دریچهانتقال
transfer canal U کانالانتقال
unconditional transfer U انتقال غیر شرطی
transfer time U مدت انتقال
transfer time U زمان انتقال
transfer table U میز انتقال
transfer switch U کلید انتقال
transfer operation U عمل انتقال
transfer income U درامد انتقالی
transfer medium U رسانه انتقال
transfer machine U دستگاه انتقال
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer line U خط انتقال
transfer limit U حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer ladle U پاتیل انتقال
transfer interpreter U مفسر انتقال
transfer instruction U دستور العمل انتقال
transfer mold U قالب گیری انتقالی
transfer of learning U انتقال یادگیری
transfer of obligation U حواله مدنی
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology U انتقال تکنولوژی
transfer scale U پایهانتقال
transfer of capital U انتقال سرمایه
transfer of training U انتقال اموزش
transfer molding U قالب ریزی انتقالی
transfer molding U ریخته گری انتقالی
passenger transfer vehicle U وسلهجابجاییمسافرین
data transfer operations U عملیات انتقال داده
data transfer rate U سرعت انتقال داده ها
data transfer rate U نرخ ارسال داده
data transfer rate U میزان انتقال داده
data transfer rate U میزان ارسال داده
fuel transfer pipe U لولهانتقالسوخت
electron transfer mechanism U مکانیسم انتقال الکترون
heat transfer coefficient U ضریب انتقال گرما
image transfer constant U ثابت انتقال تصویر
courier transfer station U ایستگاه تعویض پیک
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility U برنامه کمکی انتقال فایل
materials transfer notes U برگه انتقال مواد
materials transfer notes U دستورانتقال مواد
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
file transfer protocol U پروتکل انتقال فایل
current transfer ratio U نسبت انتقال جریان
charge transfer compounds U ترکیبات انتقال بار
courier transfer officer U افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
courier transfer officer U افسر مسئول پیک
courier transfer station U مرکزارسال پیک ارتشی
bit transfer rate U نرخ ارسال بیت
thermal wax transfer printer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol U گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
plate U متورق کردن
plate U لوحه
plate U ورقه اهن
plate U پلیت
plate U ورقه
plate U نعل اسب
x plate U صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate U ورقه تنکه
plate U زره
plate U صفحه اند
plate U اب دادن
plate U زره پوش کردن
plate U روپوش دادن
plate U اندودن
plate U پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate U :بشقاب
plate U صفحه فلزی ورقه
plate U صفحه
plate U قاب
plate U پلاک
plate U لوح
plate U لوحه روکش
a plate U یک بشقاب
Could we have a plate please? U ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
plate U بقدر یک بشقاب
plate U شیشه
L-plate U تحتتعلیم
plate U تسمه
plate U کلیشه
plate U روکش کردن
plate U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate saturation U اشباع اند
active plate U صفحه موثر
hot-plate U چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
plate supply U تغذیه صفحه
hot-plate U صفحه داغ
hot-plate U اجاق برقی
plate current U جریان صفحه اند
angle plate U صفحه زاویه دار
accumulator plate U صفحه اکومولاتور
anchor plate U سپر
anchorage plate U صفحه مهاری
plate voltage U ولتاژ اندی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com