English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transfer canal U کانالانتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
canal U :
canal U مادی
canal U ابراه
canal U کانال
canal U کانال ترعه
canal U نهر
canal U ترعه
canal U زه اب
canal U مجرای فاضل اب
canal U کاریز ابراه
canal U : ترعه زدن حفرترعه کردن
canal U ابراه ساختن
canal U مجرا
canal U جوی اب
canal U ابرو
open canal U کانال روباز
quarternary canal U کانال درجه 4
ship canal U کانال
spinal canal U مجرای ستون فقرات
spinal canal U مجرای نخاعی
subterrsnean canal U قنات
subterrsnean canal U کاریز
suez canal U ابراه سوئز
siphonal canal U کانالزانویی
canal bed U بسترفاضلآب
offtake canal U کانال گیرنده
main canal U کانال اصلی
canal rays U پرتو کانالی
canal rays U اشعه مجرایی
canal bridge U پل کیالی
canal bridge U پل کانال
canal weir U رودبند
canal weir U بند جوی واریان
canal's variation U واریاسیون کانال در گامبی وزیر شطرنج
central canal U مجرای مرکزی
feeder canal U کانال تغذیه
feeder canal U نهر رابط
canal weir U شادروان
alimentary canal U جهاز هاضمه
canal lock U سرمتحرککانال
cochlear canal U مجرای حلزونی
auditory canal U مجرای گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
venom canal U کنالزهر
root canal U کانالریشه
alimentary canal U مجرای گوش
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal therapy U عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
root canal procedure U روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
root canal therapy U روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
lateral semicircular canal U کانالنیمدایرهجانبی
uperior semicircular canal U شبکهآپریورنیمدایره
posterior semicircular canal U کانالنیمدایرهپشتی
root canal procedure U عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
root canal treatment [RCT] U روت کانال تراپی [دندان پزشکی]
root canal treatment [RCT] U عصب کشی [روت کانال] [دندان پزشکی]
root canal treatment [RCT] U درمان ریشه [دندان پزشکی]
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
k , transfer U ضریب کای برد
transfer U واگذار کردن
k , transfer U ضریب تصحیح برد توپ
transfer U سند انتقال یا واگذاری
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer U کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer U تغییر دستورات یا کنترل
transfer U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer U واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U تغییر دستور یا کنترل
transfer U دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer U واگذاری نقل
transfer U حواله
transfer U احاله
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer U دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer U زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer U زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer U منتقل کردن
transfer U سند انتقال انتقالی
transfer U نقل
transfer U ورابری
transfer U واگذاری تحویل
transfer U ورابردن
transfer U واگذاری
transfer U انتقال
transfer U انتقال دادن
transfer U تغییر سمت دادن لوله
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U پهلو- رفت
transfer ladle U پاتیل انتقال
transfer interpreter U مفسر انتقال
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
credit transfer U پرداخت ازطریق انتقال
transfer orbit U مدار انتقال
transfer of learning U انتقال یادگیری
transfer machine U دستگاه انتقال
transfer of capital U انتقال سرمایه
transfer medium U رسانه انتقال
transfer mold U قالب گیری انتقالی
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer line U خط انتقال
transfer molding U قالب ریزی انتقالی
transfer molding U ریخته گری انتقالی
transfer limit U حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer instruction U دستور العمل انتقال
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer station U محل انتقال افراد
transfer station U محل اعزام افراد
transfer switch U کلید انتقال
transfer table U میز انتقال
transfer time U زمان انتقال
transfer time U مدت انتقال
unconditional transfer U انتقال غیر شرطی
credit transfer U انتقال اعتبار
transfer scale U پایهانتقال
transfer resistor U ترانزیستور
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer rate U نرخ انتقال
transfer of technology U انتقال تکنولوژی
transfer of training U انتقال اموزش
transfer operation U عمل انتقال
transfer of obligation U حواله مدنی
transfer reaction U واکنش انتقالی
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer payments U پرداختهای انتقالی
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer port U دریچهانتقال
block transfer U انتقال بلوک
negative transfer U انتقال منفی
transfer characteristic U مشخصه متقابل
heat transfer U انتقال گرما
heat transfer U انتقال حرارت
file transfer U انتقال فایل
power transfer U انتقال انرژی
energy transfer U انتقال انرژی
deed of transfer U سند انتقال
deed of transfer U انتقال نامه
data transfer U انتقال داده ها
conditional transfer U انتقال شرطی
collect transfer U بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
block transfer U انتقال کندهای
positive transfer U انتقال مثبت
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
transfer check U انتقال
transfer equipment U تجهیزات
transfer check U مقابله
third person of a transfer U محال علیه
transfer address U ادرس انتقال
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer case U دیفرانسیل
thermal transfer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
transfer case U جعبه انتقال نیرو
technology transfer U انتقال تکنولوژی
transfer function U تابع انتقال
transfer income U درامد انتقالی
telegraphic transfer U انتقال تلگرافی
transfer earnings U درامدهای انتقالی
transfer functions U توابع انتقالی
data transfer rate U میزان انتقال داده
data transfer rate U نرخ ارسال داده
data transfer rate U سرعت انتقال داده ها
courier transfer officer U افسر مسئول پیک
data transfer operations U عملیات انتقال داده
bit transfer rate U نرخ ارسال بیت
charge transfer compounds U ترکیبات انتقال بار
current transfer ratio U نسبت انتقال جریان
courier transfer station U مرکزارسال پیک ارتشی
courier transfer officer U افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
file transfer protocol U پروتکل انتقال فایل
file transfer utility U برنامه کمکی انتقال فایل
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
data transfer rate U میزان ارسال داده
heat transfer coefficient U ضریب انتقال گرما
image transfer constant U ثابت انتقال تصویر
materials transfer notes U برگه انتقال مواد
materials transfer notes U دستورانتقال مواد
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
fuel transfer pipe U لولهانتقالسوخت
passenger transfer vehicle U وسلهجابجاییمسافرین
courier transfer station U ایستگاه تعویض پیک
electron transfer mechanism U مکانیسم انتقال الکترون
secure hypertext transfer protocol U گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
transfer number plate [British E] U پلاک انتقال
transfer license plate [American E] U پلاک انتقال
thermal wax transfer printer U روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
peer to peer file transfer U انتقال فایل همتا
peer to peer file transfer U دستیابی فایل عمومی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com