English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
top level management U مدیریت سطح بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lower level management U مدیریت سطح پایین
middle level management U مدیریت سطح متوسط
Other Matches
management U اداره
management U property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
management U سازماندهی
management U برنامه ریزی
management U اجرا و نگهداری شبکه
management U هدایت یا سازماندهی
management U سرپرستی
management U حیله
management U مدیریت وریاست حسن تدبیر
management U مدیران کارفرمایی
management U ترتیب
management U مدیریت
management U ship leader
management U حل و عقد
management science U علم مدیریت
management report U گزارش مدیریت
management graphics U مدیریت گرافیک
management expenses U مخارج اداری
management expenses U مخارج مدیریت
management coding U سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
management system U سیستم مدیریت
management system U سیستم اداره
materials management U مدیریت مواد
personnel management U اداره کردن پرسنلی
personnel management U مدیریت پرسنلی
personnel management U مدیریت استخدام
ownership and management U مالکیت و مدیریت
operational management U مدیریت عملیاتی
memory management U مدیریت حافظه
materiel management U مدیریت اماد
materiel management U مدیریت اقلام
production management U مدیریت تولید
management accounting U تهیه حساب جهت مدیران
financial management U مدیریت مالی
file management U مدیریت فایل
data management U مدیریت داده ها
database management U مدیریت پایگاه داده ها
file management U مدیریت پرونده
file management U مدیریت پرونده ها
game management U شکارداری
game management U شکاربانی
monopoly management U مدیریت انحصاری
career management U مدیریت مشاغل
career management U مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
job management U مدیریت برنامه
facilities management U مدیریت امکانات
concurrency management U مدیریت همزمانی
inventory management U مدیریت موجودی
configuration management U مدیریت پیکربندی
industrial management U مدیریت صنعتی
demand management U مدیریت تقاضا
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
scientific management U مدیریت علمی
supply management U مدیریت عرضه
task management U مدیریت کار
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
task management U مدیریت وفیفه
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
watershed management U انجیرداری
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
watershed management U ابخیزداری
wildlife management U مدیریت حیات وحش
resource management U مدیریت منبع
management group U ائتلاف چند شرکت
management group U ائتلاف تجاری
record management U مدیریت مدارک
record management U مدیریت رکوردها
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
data management system U سیستم مدیریت داده ها
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
data processing management U مدیریت پردازش داده
data management programs U برنامههای مدیریت داده ها
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
data base management U مدیریت پایگاه داده
information management system U سیستم مدیریت اطلاعات
home management software U برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
file management program U برنامه مدیریت فایل
spatial data management U مدیریت داده فضایی
memory management program U برنامه مدیریت حافظه
project management system U سیستم مدیریت پروژه
project management program U برنامه مدیریت پروژه
management information system U سیستم مدیریت اطلاعات
management information system U نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
paged memory management U مدیریت حافظه صفحه بندی شده
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
network data management system U مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
relational database management system U پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
relational database management system U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
computer aided factory management U مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
relational database management system U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
level with each other U در یک تراز
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level to U تراز کردن
level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level with each other U برابر
level out U یکنواخت کردن
level out U برابر کردن
level best U بسیارعالی
A level U مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level best U خیلی خوب
level best U خیلی عالی
on the level <idiom> U درستکار ،بی غل وغش
O level U نمرهی قبولی در این امتحانات
he did his level best U انچه از دستش برامدکرد
he did his level best U کوتاهی نکرد
level U یک دست
level U رده
level U پایه
level U تراز سطح افقی افقی کردن
level U مستقیم
level U هدف در خط دید شماقرارگرفت
level U تراز بنایی
level U همسطح کردن
level U تراز
level U سطح
level U موزون هدف گیری
level U هم پایه
level U ترازسازی
level U ترازکردن
level U مسطح کردن
level U هم تراز
level U سطح برابر
level U هموار
level U مسطح شدن
level U الت ترازگیری
level U میزان
level U نشانه گرفتن
level U تراز کردن تراز
level U همسطح
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level U مسطح
level U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level U یک نواخت
level U سطح ارتفاع
noise level U میزان خش
skill level U پایه مهارت
skill level U پایه مهارت فنی
sound level U شدت نسبی صوت
stock level U سطح انبار
stock level U سطح ذخیره انبار
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
mean sea level U سطح متوسط دریا
surveyor's level U ترازنقشه برداری
mean sea level U میانگین سطح دریا
surveyor's level U تراز مساحی یا پیمایش
sound level U شدت صوت
storage level U تراز ذخیره تراز مخزن
storage level U تراز خزانه
multi level U چند سطحی
n level logic U منطق N سطحی
nesting level U سطح تو در تویی
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address U آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level memory U حافظه یک سطحی
protection level U سطح حفافت
operating level U سطح فعالیت
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
price level U سطح قیمت
power level U تراز توان
pezometeric level U سطح پیزومتری
one level address U کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
signal level U سطح سیگنال
signal level U سطح علامت
nesting level U سطح اشیانهای
rotational level U تراز چرخشی
nesting level U سطح لانهای
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
reorder level U سطح سفارش مجدد
noise level U سطح پارازیت
oil level U سطح روغن
optimal level U سطح بهینه
sea level U سطح دریا
level crossings U گذر همتراز
camper level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
spirit level U تراز
spirit level U تراز حباب دار
bubble level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
spirit level U تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
builder level U تراز بنایی
level crossings U گذرگاه همکف
high level U استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
speed level U مرحله سرعت
speed level U سطح سرعت
high level U قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com