English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to say so long to the end of the year U با سال پیش خداحافظی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
year-long U یک سال
year-long U به مدت یک سال
year-long U یک ساله
Other Matches
A firend last year and an aquaintance this year!. <proverb> U پارسال دوست امسال آشنا.
year to year fluctuation U نوسانات سالیانه
All the year round. Yes in year out . U سالی دوازده ماه ( هر سال )
tenant from year to year U مستاجر یک ساله
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on. U طولش نده (زود باش )
year by year U همه ساله
year by year U سال بسال
f.year old U پنج ساله
d. year U سال میلادی مسیحی
year in year out U سال دوازده ماه
year in year out U همیشه
last year U پارسال
last year U سال گذشته
New Year U سال نو
New Year U سال جدید
in the a. year of U درسال خجسته
in the a. year of U درسال فرخنده فال
in the year one U در زمان بسیار پیش
each year U هرسال
within a year U در عرض یک سال
off year U سال کم فعالیت
off year U سال کسادی
year U سال
in the year U در سال 3491
off year U سال کم محصول
next year U سال دیگر
the f.of the year U برگ ریزان
year U سنه
next year U سال بعد
year U سال نجومی
academic year U سال تحصیلی
sidreal year U سال نجومی
it was sold at 0 year's p U بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
callendar year U سال جاری
sabbatic year مرخصی هر هفت سال یکبار
academic year U سال دانشگاهی
Christmas comes but once a year. <proverb> U جشنها و تعطیلات را باید به عنوان اوقات ویژه در نظرگرفت.
year-round <idiom> U همه ساله
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
dry year U خشکسال
dear year U سال گرانی
civil year U سال عرفی
school year U سال تحصیلی
he was born in the year U درسال 00000زائیده یامتولدشد
callendar year U سال
calender year U سال کامل تقویم یک سال
calender year U سال تقویمی
early in the year U دراوایل سال
calendar year U سال تقویمی
all the year round U در تمامی یا سرتاسر سال
i wish you a happy new year U سال نو را به شما شادباش یاتبریک میگویم
dry year U خشک سال
last year's produce U محصول پارسال
leave year U سال خدمتی
water year U سال ابی که برابر است با اول مهر هر سال تا پایان شهریور سال بعد
vintage year U سال پرنعمت
vintage year U سال وفور محصول انگور
tropical year U سال اعتدالی
tropical year U سال استوایی
the year past U سال گذشته
sothic year U سال خورشیدی مصری
solar year U سال شمسی
solar year U سال خورشیدی
sluggish year U سال کسادی
sluggish year U سال رکود
sabbatical year U مرخصی هر هفت سال یکبار
sabbatical year U در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
rainy year آبسال
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
natural year U سال طبیعی
wet year U سال پر اب
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
She shot up last year . U پارسال یکدفعه قد کشید
In the year 2000… U درسال 2000...
During (in)the current year. U درسال جاری
tax year مالیات سالانه
year-round همه ی سال
year-round U در تمام مدت سال
year-end سال پایان
year-end U پایان سال
year-end U سالپایانی
year-end U وابسته به پایان سال
New Year's Eve U شب ژانویه
New Year's Eve U شب سال نو
year book U سالنامه
year and day U مدتی که اگر مجروح ضمن ان بمیردموضوع قتل عمد تلقی میشود
year and day U یک سال و یک روز
work year U سال کاری
lunar year U سال قمری
the year in question U سالی که مورد بحث است
light-year U سال نوری
intercalary year U سال کبیسه
financial year U سال مالی
leap year U سال کبیسه
quarter [year] U سه ماه
quarter [year] U دوره سه ماهه
with each passing year U با گذشت هر سال
year of age U سال عمر
light year U سال نوری
from (since) the year one [American E] <adv.> U از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
fiscal year U سال مالی سال جاری
fiscal year U دوره مالی
New Year's Day روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است
theater of the year U تئاتر سال
By the end of the year U تا آخر سال
fiscal year U سال مالی
from (since) the year dot [British E] <adv.> U از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
The consumption of suger has gone up this year . U مصرف شکرامسال با لارفته است
At the beginning of the month (year). U سر ماه ( سال )
At the beginning of the month (year). U سرش ؟ بسنگ خورد
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
The subsidy will be phased out next year. U یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
apparent solar year U سال فاهری شمسی
apparent solar year U سال شمسی
first year resident [American English] U انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
As part of my training, I spent a year abroad. U درجریان کارآموزیم یکسال را در خارج گذراندم.
They live abroad for the greater part of the year. U آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant U پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
long U طولانی طویل
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U مناسب بودن
long U :اشتیاق داشتن
long U طی مسافت زیاد توپ
long U دیر گذشته ازوقت
long U کشیده
long- U مدت زیاد
long U دراز
long U مدید
not long a U چندوقت پیش
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
not long a U مدتی نگذشته است
not long a go U چندی پیش
long- U کشیده
not long a go U همین تازگی ها
long course U استخر 05 متر
long- U طولانی
long- U بلند
very long U شعاع عمل زیاد
long U مدت زیاد
long little U زنده باد
long little U پاینده باد
very long U برد خیلی زیاد
long- U :اشتیاق داشتن
long- U دیر گذشته ازوقت
long- U دراز
long off U موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long on U موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long- U مدید
long U طولانی
so long as U مادامی که بشرطی که
long U توپ بلند به اوت
long U بلند
so long U بامیددیدار
long- U توپ بلند به اوت
long- U طی مسافت زیاد توپ
so long as U تاوقتی که
long- U مناسب بودن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
so long U خدا حافظ
long- U طولانی طویل
it will not take long U نخواهدکشید
at long last U عاقبت
at long last U بالاخره
long a go U مدت زیادی پیش
as long as U از زمانیکه
as long as U ازوقتی که
how long since is it? U چند وقت پیش بوده است
as long as U بمدت طولانی
as long as U تا زمانیکه بمقدار زیاد
I've known her at least as long as you have. U آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
long a go U مدتی پیش
it will not take long U مدت زیادی نمیخواهد
come a long way <idiom> U برنامه بزرگی ریختن
at long last U اخرالامر
before long U بزودی
as long as <idiom> U به شرط اینکه ،به این شرط که
before long U بهمین زودی
long a U مدت مدیدی بعد
long a U مدتهاپس ازان
How long will it take? چقدر طول می کشد؟
how long since is it? U چندوقت است
go long U تلاش درپاس طولانی بجلو
for long U خیلی
See you again . So long. U به امید دیدار
get a long with you U بروپی کارت
how long U تاکی تاچه وقت چقدر
to say so long to somebody U با کسی خداحافظی کردن
it will not take long U طولی
To wish (long) for something. U آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
as long as U بشرطی که
for long U مدت زیادی
of long standing U بادوام
How long does it take on foot? پیاده چقدر طول می کشد؟
How long does it take by car? با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long can I park here? U چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
long shot <idiom> U شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long head U زیرکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com