Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to rely on somebody for your income
U
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
someone to rely on
U
به کسی اتکا کردن
rely on
U
استناد کردن به .....
to rely on somebody
[something]
U
وابسته بودن به کسی
[چیزی]
to rely on somebody
[something]
U
محتاج بودن به کسی
[چیزی]
to rely on somebody
[something]
U
تابع بودن به کسی
[چیزی]
rely
U
تکیه کردن
rely
U
اعتماد کردن
someone to rely on
U
به کسی اطمینان کردن
[اتکا کردن]
i rely or your secrecy
U
من به رازداری شما اطمینان میکنم
Dont rely on probabilities.
U
روی احتمالات متگی نباشید
i rely solely on god...
U
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
his income
U
هر چه درامد داردخرج میکند
but for income
U
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
mean income
U
درامد متوسط
income
U
عواید
income
U
عایدات
income
U
درامد
income
U
ورودیه جدیدالورود
income
U
جریان
income
U
ریزش فهور
income
U
دخل
income
U
مهاجر واردشونده
income
U
عایدی
nominal income
U
درامد اسمی
per capita income
U
درامد سرانه
notional income
U
درامد فرضی
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
net income
U
درامد خالص
notional income
U
درامد خیالی
ordinary income
U
درامد عادی
permanent income
U
درامد دائمی
income velocity
U
سرعت گردش پول
income velocity
U
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
marginal income
U
درامد نهائی
nonmonetary income
U
درامد غیر پولی
labor income
U
درامدهای کار
live up to one's income
U
به اندازه درامد خود خرج کردن
median income
U
درامد متوسط
median income
U
درامد میانی
money income
U
درامد پولی
money income
U
مزد و حقوق
national income
U
درامد ملی
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
personal income
U
درامد شخصی
temporary income
U
درامد موقتی
the p of income to expenses
U
نسبت درامدبه هزینه
total income
U
درامد کل
transfer income
U
درامد انتقالی
transitory income
U
درامد انتقالی
unearned income
U
درامد باد اورده
unearned income
U
درامد ازمبنایی جز کار
wage income
U
درامد بشکل دستمزد
wage income
U
درامدمربوط بکار
windfall income
U
درامد باد اورده
income support
U
پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
a modest income
U
درآمدی متوسط
taxable income
U
درامد مشمول مالیات
supplementary income
U
درامد تکمیلی
stream of income
U
جریان درامد
personal income
U
درامد سرانه
present income
U
درامد جاری
present income
U
درامد حال
property income
U
درامد ناشی از املاک ومستغلات
psychic income
U
درامد بی دردسر
real income
U
درامد واقعی
real income
U
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
redistribution of income
U
توزیع دوباره درامد
relative income
U
درامد نسبی
transitory income
U
درامدموقتی
rental income
U
درامد ناشی از اجاره بها
psychic income
U
درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
income policy
U
سیاست درامدی
deferred income
U
درامدهای انتقالی
earned income
U
درامدحاصله از کار
income tax
U
مالیات بر درامد
business income
U
درامد خالص تجارتی
bunched income
U
درامد خدمات شخصی
annual income
U
درامد سالانه
economic income
U
درامد اقتصادی
fixed income
U
درامد ثابت
flow of income
U
جریان درامد
flow of income
U
گردش درامد
gross income
U
درامد ناخالص
actual income
U
درامد واقعی
earned income
U
درامدکسب شده
deduction from income
U
کسور درامد
deferred income
U
پیش دریافت درامد
disposable income
U
درامد قابل تصرف
current income
U
درامدیک دوره معین
current income
U
درامد یک سال مالی
disposable income
U
درامدقابل استفاده
disposable income
U
درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
disposable income
U
درامد دریافتی
current income
U
درامد جاری
distribution of income
U
توزیع درامد
income distribution
U
توزیع درامد
earned income
U
درامد تحصیل شده
imputed income
U
درامد ضمنی
income per capita
U
درامد سرانه
income determination
U
تعیین درامد
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income effect
U
تناسب خرید با درامد
income forgone
U
درامد صرف نظر شده
income forgone
U
درامداز دست رفته
income tax
U
مالیات برعایدات
income leakage
U
نشت درامد
income leakage
U
کسر درامد
income multiplier
U
ضریب فزاینده درامد
income taxes
U
مالیات بر درامد
income taxes
U
مالیات برعایدات
income accounts
حساب های درآمد
imputed income
U
درامد انتسابی
income analysis
U
تحلیل درامد
income and expenditure
U
درامد و هزینه
circular flow of income
U
گردش دورانی درامد
debt income ratio
U
نسبت قروض به درامد ملی
size distribution of income
U
توزیع درامد برحسب مقدار
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
uneven distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
unequal distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
actual water income
U
اب ورودی موثر
corporation income tax
U
مالیات بر درامد شرکتها
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
circular flow of income
U
جریان دوری درامد
absolute income hypothesis
فرضیه درآمد مطلق
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
personal income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
net national income
U
درامد خالص ملی
negative income tax
U
مالیات بر درامد منفی
national net income
U
درامد خالص ملی
national money income
U
درامد ملی پولی
national income determination
U
تعیین درامد ملی
national income analysis
U
تحلیل درامد ملی
income and expenditure approach
U
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
income consumption curve
U
منحنی درامد
income consumption curve
U
مصرف
income elasticity of demand
U
کشش
income elasticity of demand
U
درامدی تقاضا
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
individual income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
relative income hypothesis
U
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
relative income hypothesis
U
فرضیه درامد نسبی
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
real national income
U
درامد ملی به قیمت ثابت
real national income
U
درامد ملی واقعی
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
disposable personal income
U
پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
proportional income tax
U
مالیات بر درامد تناسبی
property income tax
U
مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
progressive income tax
U
مالیات بر درامد تصاعدی
personal disposable income
U
درامد قابل تصرف شخصی
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent income hypothesis
U
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
income velocity of money
U
سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
net factor income from abroad
خالص درآمد عوامل از خارج
With meager income . I am working all day for a mere pittance .
U
با چندرغاز تمام روزکار می کنم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com