English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Mali U کشور مالی
it is beyond recall U احتمال لغوشدن ندارد
to recall somebody U کسی را فراخواندن
to recall somebody U کسی را معزول کردن
to recall somebody U کسی را احضار کردن
recall U فراخوانی
recall U بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recall U احضار کردن
recall U فرا خواندن احضار لغو کردن
recall U بسیج کردن قوا
recall U به یاد اوردن
recall U یاداوری
recall U فراخواندن معزول کردن
recall U دستور تجمع قوا دادن
recall U بیاد اوردن
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U فراخوانی احضار
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
memory recall U دوبارهخوانیحافظه
free recall U یاداوری ازاد
recall test U ازمون یاداوری
unaided recall U یاداوری خودبخودی
to a troops U صف ارایی کردن
troops U افراد قسمتها سربازان
troops U یکانها
troops U عده ها
story recall test U ازمون یاداوری داستان
I dont remember ( recall ) . U یادم نیست
memory recall key U کلیدضبطدوبارهحافظه
weapon troops U یکانها ادوات
covering troops U یکانهای پوشش کننده
army troops U عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
the troops were scattered U عده متفرق شد
the troops were scattered U سپاهیان متفرق شدند
weapon troops U قسمتهای ادوات
tactical troops U یکانهای تاکتیکی
tactical troops U عدههای تاکتیکی
army troops U یکانهای رده ارتش
chalk troops U سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
combat troops U عدههای رزمی
corps troops U یکانهای سپاه
covering troops U یکانهای پوششی
duty with troops U در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
household troops U هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
household troops U دسته محافظین
mountain troops U یکانهای کوهستانی
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special troops U یکانهای مخصوص
shock troops U واحد مخصوص حمله غافلگیرانه
shock troops U یکان ضربت
shock troops U گروه حمله
shock troops U گروه تهاجمی
seasoned troops U ارتش ورزیده و جنگ دیده
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
combat support troops U عدههای پشتیبانی رزمی
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
Enemy troops poured into the city. U سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com