Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to put something on the shelf
<idiom>
U
چیزی را به بعد موکول کردن
to put something on the shelf
<idiom>
U
چیزی را به عقب انداختن
to put something on the shelf
<idiom>
U
چیزی را به کنار گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shelf
U
تاقچه
shelf
U
رف
shelf
U
فلات قاره
shelf
U
هرچیز تاقچه مانند
shelf
U
در تاقچه گذاشتن
shelf
U
کنار گذاشتن
shelf
U
سراشیب عمق دریا
shelf
U
سراشیب ساحل دریا
shelf
U
سکوی کوهستانی
shelf
U
قفسه
shelf
U
طاقچه
shelf
U
تپه دریایی جزیره نما
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
shelf life
U
تاریخ مصرف
continental shelf
U
فلات قاره
continental shelf
U
حد ساحلی فلات قاره
continental shelf
U
کفه دریایی
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
mantle shelf
U
سربخاری
off the shelf
U
مواد در دسترس
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
off the shelf
U
محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
shelf environment
U
محیط کم عمق
shelf environment
U
کم ژرفگاه
adjustable shelf
صفحه متحرک
door shelf
U
درقفسه
shelf channel
U
کانالقفسهای
tool shelf
U
محلقراردادنوسایل
I cant reach the shelf .
U
دستم به قفسه نمی رسد
I cannot reach the shelf.
U
قدم به قفسه نمی رسد
She didnt let me mail the shelf .
U
نگذاشت کاغذ را پست کنم
Put the books back on the shelf.
U
کتابها را بگذار توی قفسه سر جایش
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com