English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to margin the text of a book U در حاشیه گذاشتن کتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
text book U رساله
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
text book U کتاب درسی
margin U مشخص کردن اندازه و حاشیه
margin U اندک حاشیه دار کردن
margin U لبه
margin U کنار
margin U حاشیه
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin U حد
margin U بودجه احتیاطی
margin U تفاوت
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margin U جنبی
margin U میزان سود سهام
margin U سود ناویژه
margin U کناره
margin U مرز
margin U مابه التفاوت
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margin U حاشیهای
margin U سود ناخالص
margin U زمان یا فضای اضافی
margin utility U حد مطلوبیت کالا
margin revenue U سهم درامد از فروش
margin productivity U نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
margin productivity U حد بهره وری تولید
margin product U اضافه محصول
profit margin U حاشیه سود
margin land U حد نهایی بازده زمین
margin cost U مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
margin cost U هزینه جنبی
profit margin U درصد سود از فروش خالص
map margin U کناره نقشه
margin utility U مطلوبیت نهایی
leaf margin U مهرهشکلتدافعیچپ
continental margin U مرزاقلیمی
margin release U خروجازاشتباهات
to leave a margin U حاشیه گذاشتن
solvency margin U حاشیه عدم اعسار
crenulate margin U لبهکنگرهای
margin control U کنترلاشتباهات
bi margin format U نقشه دو حاشیهای
margin land U حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
noise margin U تفاوت خش
double-margin door U دو در با یک زبانه
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
margin efficiency of investment U بازده نهایی سرمایه گذاری
text U نوشته
text U نص
text U فایل ذخیره شده روی کامپیوتر حاوی متن و نه ارقام یا داده
text U کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و...
text U کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
text U موضوع
text U کتاب درسی
text U فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
text U سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
text U مفاد
text U اصلی
text U کتاب
text U متن
text U امکاناتی برای نوشتی متن , ذخیره سازی , بازیابی , ویرایش و چاپ
text U حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
text U برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
text U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
text U نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
text U ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
text U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
text U سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text U متن ای که مرتب نشده است . متنی که درحاشیه راست دندانه دار باشد
text U حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
text U امکاناتی برای ویرایش متن , تغییر , درج و حذف
margin of difference of weight in coins U حد ترخص
margin of difference of weight in coins U حد ترخیص allowance
greek text U متن یونانی
clear text U به صورت کشف
clear text U متن کشف
cipher text U علایم رمز
cipher text U متن پیام رمز
clear text U پیام کشف
church text U یکجورحروف سیاه قلم که بیشتربرای نوشتن لوحههای گورستان بکارمی رود
plain text U متن کشف
flowchart text U اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
text editing U ویرایش متن
text window U پنجره متن
text system U سیستم متن
text processing U پردازش متن
text move U حرکت اصلی
text move U حرکت متن
text hand U دستخط درشت
text file U فایل متن
text file U فایل نوشتاری
text chart U جدول نوشتاری
program text U متن برنامه
plain text U متن واضح و اشکار
plain text U پیام کشف
text editor U ویرایشگر متن
text display U نمایشگرمتن
to space out letters [text] U فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
column text chart U جدول متن ستونی
rich text format U روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد
full text searching U جستجوی تمام متن
free form text chart U جدول نوشتاری بفرم ازاد
simple list text chart U جدول نوشتاری با لیست ساده
clear and direct meaning of a text U منطوق
book U بداخلاق
this book is yours U این کتاب مال شما ست
the book is out of p U کتاب تمام شده است
to book something U چیزی را سفارش دادن
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book U رزرو کردن توقیف کردن
book U درکتاب یادفترثبت کردن
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
book U شماره بازیگرخطاکار
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
very many book U کتابهای خیلی زیاد
i will t. you for the book U شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
book U دفتر
book U مجلد دفتر
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
here is my book U کتاب من اینها
here is my book U اینست کتاب من
with out book U برون سند کتابی ازبر
book U کتاب
to book something U چیزی را رزرو کردن
your book U کتاب شما
book U فصل یاقسمتی از کتاب
book U ثبت کردن
by the book U کتابی
by the book U ازروی کتاب
book value U ارزش دفتری
book value U ارزش ثبت شده در دفتر
book value U بهای دفتری
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book one U جلد نخستین
book one U کتاب نخست
that book U ان کتاب
you are welcome to my book U بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
the a of a book U خوانندگان کتابی
that is my book U کتاب من است
that is my book U این
your book U کتابتان
that book U این کتاب
what is this book worth? U این کتاب چقدر ارزش دارد
comic book U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
white book U کتاب سفید
white book U ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
waste book U دفتر باطله
comic book U کتاب کاریکاتور
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
Yellow Book U مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
book plates U برچسب کتاب
word book U کتاب لغت
woman of the book U کتابیه
book plate U برچسب کتاب
policy book U پرونده خط مشیها
tou book U لباس تکواندو
to bind a book U صحافی کردن یک کتاب
time book U دفتر ثبت ساعات کار
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
the book is print U کتاب زیر چاپ است
the book is my property U کتاب مال من است
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
thank tou for that book U متشکرم
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
cash book U دفتر نقدی
prayer book U کتاب نماز
to bring to book U بازخواست کردن از
to bring to book U حساب پس گرفتن
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to subscribe for a book U پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
to gut a book U جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
to consult a book U از کتاب فال گرفتن
to consult a book U سرکتاب باز کردن
prayer book U نماز نامه
book keeping U حسابداری [حسابداری]
year book U سالنامه
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book U در حال خواندن کتابی
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
throw the book at <idiom> U شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book . U لفظ قلم صحبت کردن
word book U واژه نامه
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
book a seat U جا رزرو کردن
have one's nose in a book <idiom> U کرم کتاب خوانی داشتن
have one's nose in a book <idiom> U دائم سر توی کتاب داشتن
word book U دیکشنری
word book U لغت نامه
word book U فرهنگ لغات
word book U قاموس
word book U کتاب لغت
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com