English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to makea raid.on U حمله کردن بر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to makea meal of U خوردن
to makea meal of U صرف کردن
raid U تاخت و تاز
raid U سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raid U تک ناگهانی حمله هوایی
raid U تک هوایی
raid U تک سریع تاخت و تاز
raid U کمین
raid U تک نفوذی سریع
raid U هجوم اوردن
raid U یورش اوردن
raid U یورش
raid U حمله ناگهانی
raid U ورود ناگهانی پلیس
sneak raid U کمین سریع تک برق اسا
bombing raid U بمبارانکردن
police raid U ورود ناگهانی پلیس
police raid U حمله ناگهانی پلیس
sneak raid U دستبرد سریع
sneak raid U دستبرد
raid clerk U نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
nuisance raid U تک هوایی ایذایی تک مضطرب کننده
nuisance raid U تک ایذایی
an air raid U بمباران
an air raid U حمله هوایی
air raid U تک هوایی
air raid U بمباران هوایی
air raid shelter U پناهگاه حمله هوائی
large scale raid U حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
air raid reporting control ship U گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
Over 1,000 pirate discs were seized during the raid. U بیش از ۱۰۰۰ سی دی بدون اجازه ناشر چاپ شده در حمله پلیس ضبط و توقیف شد.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com