English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to kiss the gunners daughter U تازیانه خوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gunners U تفنگساز
gunners U تیرانداز
gunners U کولاس دار
gunners U نشانه رو توپ ساز
gunners U جمعی توپخانه
gunners U خدمه توپ
gunners U خوره
gunners U بازیگری که کمترپاس میدهد
gunners U شکارچی با تفنگ
gunners U شکارچی
gunners U توپچی
daughter U بنت
daughter U دختر
daughter in low U عروس
She bore him a daughter. U برایش یک دختر آورد (زائید)
step daughter U ربیبه
step daughter U دختر اندر دخترزن یا شوهر
step daughter U نا دختری
she was her putative daughter U اورا دختری فرض میکرد مشهور بودکه وی دختراوست
grand daughter U دختر دختر
foster daughter U دخترخوانده
god daughter U دختر تعمیدی
daughter chain U زنجیر نوزاد
daughter chain U زنجیر فرعی
daughter board U یک برد مدار که روی برداصلی نصب میشود
daughter board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
daughter in law U عروس
daughter-in-law U عروس
Mother-daughter boteh design U طرح بته جقه مادر و بچه [این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
kiss U ماچ
kiss U بوسه
kiss U بوسیدن
kiss U ماچ کردن
kiss U کارامبول
kiss U برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
kiss U بوسه زدن
to kiss the ground U زمین بوسیدن
to kiss the ground U خودراپست کردن تواضع کردن
to kiss the rod U به تنبیه تن دردادن
kiss of death U دوستی خاله خرسه
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
Kiss off! [American E] U برو گمشو!
to kiss the dust U کشته شدن
to kiss the dust U به خواری وپستی تن دادن
to kiss the dust U باخاک یکسان شدن
kiss me quick U زلف
kiss me quick U طره
kiss me quick U یکجورکلاه که درعقب سرقرارمیگیرد
she gave me a kiss U مرابوسید
she gave me a kiss U مرابوسه زد
she gave me a kiss U برروی من بوسه داد
to kiss the ground U پست شدن
to kiss the dust U پست شدن
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to kiss away a child's tears U بابوسیدن بچه اشکهایش راپاک کردن
kiss-ass [American E] U آدم چاپلوس
kiss-ass [American E] U کاسه لیس
kiss-ass [American E] U متملق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com