English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
to incur debts U به قرض افتادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incur U دیدن
incur U متحمل شدن وارد امدن
incur U شدن
incur U موجب
to incur a criticism U مورد انتقاد واقع شدن
to incur a loss U زیان دیدن
to incur a loss U ضر ر دیدن
to incur a punishment U تنبیه بر خود وارد اوردن سزاوار تنبیه شدن
to incur danger U خودرادر خطر انداختن
to incur a risk U ریسک کردن
to incur the odium of somebody U مورد خشم کسی واقع شدن
to incur a risk U ریسکی را قبول کردن
to incur danger U درخطر افتادن
To incur some heavy expenses. U مبلغی غلتیدن (متحمل یا متضرر شدن )
debts U قصور
debts U غین
debts U دین
debts U قرض
debts U وام
debts U بدهی
debts U بدهی داشتن
debts U بدهکاربودن
book debts U بدهی دفتری
embarrassed with debts U زیر بار بدهی
embarrassed with debts U گرفتار قرض
collecting debts U وصول مطالبات
bad debts U طلب غیر قابل وصول
emcumbered with debts U زیر بار قرض یا بدهی
vertification of debts U تشخیص مطالبات
mutual debts U دیون مشترک
preferential debts U دیون ممتازه
saddled with debts U زیر بار قرض رفتن
bad debts U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
He died leaving nothing but debts . U فوت کرد وهیچ چیز غیر از قرض باقی نگذاشت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com