English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
to entrance with fear U زهره ترک کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He shed his fear . His fear was dispelled. U ترسش ریخت
for fear of U از ترس
fear not U نترسید
never fear U هیچ نترس یا نترسید
never fear U ابدانترس
you need not fear U لازم نیست بترسید
to fear [for] U ترس داشتن [بخاطر یا برای]
fear U وحشت
fear U هراس ترسیدن
fear U بیم
fear U ترس
entrance U در ورودی
entrance U در جلویی [ساختمان]
entrance U مدخل
entrance U ورودیه اجازه ورود
entrance U ورود
entrance U مدخل بار
entrance U درون رفت
entrance U درب مدخل
entrance U حق ورود دروازهء دخول
entrance U اغاز
entrance U مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
entrance U ورودی
fear of the future U وحشت از آینده
to feel fear U احساس ترس کردن [داشتن]
to quake with fear U ازترس لرزیدن
to shrink from fear U ازترس عقب کشیدن
to tremble with fear U از ترس لرزیدن
Hi did not fear to die. U از مرگ ترس وواهمه ای نداشت
He obeyed from fear. U ازروی ترس اطاعت کرد
To tremble with fear. U از ترس لرزیدن
to act fear U ترس رابهانه کردن
those who did not fear won U انهایی که نترسیدندپیروز شدند
fear appeal U توسل به ترس
fear of god U خداترسی
fear prayer U نماز وحشت
He is in fear of his life. U ترس جانش رادارد
he was petrified with fear U از ترس بیحس یا بی حرکت شد
there is no occasion for fear U جای هیچ ترس نیست
put a fear U ترس راکناربگذارید
there is no occasion for fear U ترس هیچ مورد ندارد
entrance door U در جلویی [ساختمان]
entrance door U در ورودی
entrance doors U در های ورودی
He kept glancing toward the entrance. U او دائما به سمت در ورودی نگاه می انداخت.
entrance door U ورودی
station entrance U ورودیایستگاه
entrance fee U حق ورود
service entrance U پست انشعاب
free entrance U ورود مجانی
entrance switch U کلید کنتور
entrance loss U افت حاصل از اصطکاک
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
entrance gallery U دالان دستیابی
entrance fees U حق ورود
wall entrance U عبور از داخل دیوار
delivery entrance U ورودیحامل
platform entrance U سکویورود
entrance door U درورودی
entrance slide U سراشیبیورودی
entrance turnstile U تیرچهاربازویگردندهورودی
main entrance U ورودیاصلی
I am obsessed by fear of unemployment . U تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
In fear and trembling . With trepidation . U با ترس ولرز
to put the fear of God into somebody U کسی را وحشت زده کردن
college entrance examinations board U شورای امتحانات ورودی
ceeb (college entrance examination board U شورای امتحانات ورودی
There were teeming ( surging) crowds outside the entrance of the theatre house . U دم در سینما جمعیت موج می زند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com