Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to choir in eating
U
جلوگیر شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
choir
U
دسته سرایندگان
choir
U
گروه خوانندگان
choir
U
دسته خوانندگان
choir
U
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choir
U
کر
ante-choir
U
[فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
choir-aisle
U
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
choir loft
U
جای مخصوص خواندن کلیسا
to choir a hymn
U
سرودی راباهم خواندن
choir-loft
U
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
choir-rail
U
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
choir-screen
U
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-stall
U
صندلی بلند
choir-stall
U
[صندلی های مبلی گروه کر]
choir-wall
U
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
choir organ manual
U
دستهتنظیمکر
(be) eating someone
<idiom>
U
آزارواذیت کسی
eating
U
خوراکی
eating
U
غذاخوری
eating out
U
صرف غذا بیرون از منزل
eating
U
خوردنی
eating
U
خوردن
eating
U
غذا
eating
U
خورد و خوراک
eating
U
خورنده
eating
U
خوران
eating
U
خوش خوراک
eating apple
U
سیب خوردنی
eating house
U
خوراک پزخانه
eating house
U
رستوران
excessive eating
U
خوردن زیاد
excessive eating
U
پرخوری
eating disorder
U
اختلال خورد و خوراک
man-eating
U
حیواناتآدمخوار
Appetite comes with eating.
<proverb>
U
با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد.
[ضرب المثل]
man eating shark
U
ماهی کوسه
man eating shark
U
کوسه ماهی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com