English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
moved U حرکت کردن تکان خوردن
moved U نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
moved U پیش رفتن
moved U حرکت
moved U جنبش تکان
moved U متاثر ساختن
moved U بازی کردن
moved U بجنبش دراوردن
moved U حرکت دادن
moved U تکان دادن
moved U وادار کردن تحریک کردن
moved U پیشنهاد کردن تغییر مکان
moved U تحریک کردن
moved U تغییردادن انتقال دادن
moved U مانوور برای گرفتن نفر جلو
moved U اسباب کشی کردن
moved U اسباب کشی
moved U نقل مکان
moved U حرکت کردن
moved U جنبیدن
moved U اسباب کشی کردن تکان
moved U حرکت جنبش
self moved U دارای حرکت خود بخود
self moved U دارای حرکت بادی
moved U حرکت فریبنده
moved U اقدام
moved U دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
moved U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved U تغییر دادن محل چیزی
The massive storm has moved across Iceland. U این طوفان بزرگ از روی ایسلند رد شد.
Her sad story moved us to tears. U داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
to go to school U باموزشگاه رفتن
school U مدرسه
to go to school U درس خواندن
to go to school to U یاد گرفتن یا تقلید کردن از
go to school U خواننده میله نوری
first school U پایهدبسبان
first school U -مخصوصبچههایبین5تا9سال
the school is out U مدرسه تعطیل است
school U مکتب علمی یافلسفی
school U بمدرسه فرستادن درس دادن
school U تربیب کردن
school U گروه پرندگان
school U دسته ماهی
school U گروه
school U جماعت
school U جماعت همفکر
school U دسته
school U اموزشگاه
school U مکتب دبستان
school U دبیرستان
school U تحصیل در مدرسه
school U تدریس درمدرسه
school U دانشکده
school U مکتب
school U تادیب یا تربیت کردن
school U رام کردن وعادت دادن
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school U مکتب نحله
school U تربیت اسب
school U مرکز اموزش نظامی
special school U اموزشگاه استثنایی
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
technical school U اموزشگاه فنی
secondery school U مدرسه متوسطه
technical school U مدرسه فنی
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
theological school U مدرسه علوم دینی
to leave school U ترک تحصیل کردن
to leave school U ازتحصیل دست کشیدن
training school U اموزشگاه حرفهای
training school U کاراموزگاه
vienna school U مکتب وین
secondery school U دبیرستان
school year U سال تحصیلی
school figures U حرکات اسب
school mate U هم شاگردی
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school mate U هم مدرسه
school fellow U هم شاگردی
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
school fellow U هم مدرسه
school miss U دخترکم رو یانا ازموده
school phobia U مدرسه هراسی
school psychology U روانشناسی اموزشگاهی
school report U گزارش اموزشگاه
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
school teacher U اموزگار
school truancy U مدرسه گریزی
school psychologist U روانشناس اموزشگاهی
school neurosis U روان رنجوری اموزشگاهی
vocational school U اموزشگاه حرفهای
school friend U دوستمدرسهای
school-leaver U کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day. U آخرین روز مدرسه
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
to enrol somebody at a school U کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting U تیراندازی در مدرسه
graduate school U دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school U آموزشگاهرانندگی
business school U مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
wurzburg school U مکتب وورتسبورگ
zurich school U مکتب زوریخ
day school U مدرسهی روزانه
day school U مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie U سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school U شیرخوارگاه
pre-school U مهدکودک
pre-school U وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school U پیش دبستانی
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age U سن آغاز تحصیل
school age U سن مدرسه
school age U سالهای تحصیل
Sunday School U مدرسهی یکشنبه
school zone U قلمرومدرسه
to leave school U ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
school figures U مجموعه 96 حرکت در اسکیت
banking school U مکتب بانکداری
austrian school U مکتب اتریشی
austrian school U یزر و بوهم باورک
association school U مکتب تداعی
grammar school U مدرسه ابتدایی
grade school U مدرسه ابتدایی
foundation school U اموزشگاه موقوف
hedge school U اموزشگاه پست
manchester school U مکتب منچستر
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school U مکتب لایپزیک
school of law U دانشکده حقوق
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
hedge school U مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
summer school U کلاس تابستانی
summer school U مدرسه تابستانی
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
primary school U دبستان
elementary school U دبستان
high school U دبیرستان
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
secondary school U دبیرستان
junior school U دوره اول دبیرستان
middle school U دبیرستان
infant school U کودکستان
nursery school U کودکستان
preparatory school U اموزشگاه امادگی
private school U اموزشگاه خصوصی
private school U مدرسه ملی
trade school U مدرسه حرفهای
night school U اموزشگاه شبانه
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
comprehensive school U اموزشگاه جامع
school fee U ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
reform school U دارالتادیب نوجوانان
raphael school U مکتب رفائیل
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
principal of a school U مدیر اموزشگاه
roman school U مکتب رفائیل
preliminary school U مدرسه ابتدائی
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
resident school U مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
school drop out U افت تحصیلی
school drop out U ترک تحصیل کرده
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school divine U طلبه
school counselor U مشاور مدرسه
school center U مرکز اموزش
school divine U اموزگارالهیات
salpetriere school U مکتب سالپتریر
orthodox school U مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
neoclassical school U مکتب نئوکلاسیک
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
monetary school U مکتب پولی
normal school U دانش سرا
normal school U دارالمعلمین
mathematical school U مکتب ریاضی
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school U کودکستان
one of the sunni school U Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
one of the sunni school U شافعی مذهب شافعی
orthodox school U مکتب کلاسیک
nongraded school U اموزشگاه بی دانشپایه
nancy school U مکتب نانسی
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com