Perdic | to attend a funeral | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 31 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	to attend a funeral U	تشییع جنازه کردن
	to attend a funeral U	باجنازه همراهی کردن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	funeral U	مراسم دفن
	funeral U	مجلس ترحیم وتذکر
	funeral U	دفنی
	funeral U	وابسته به ایین تشییع جنازه
	funeral U	مراسم تشییع جنازه
	funeral car U	نعش کش
	funeral home U	مرده شوی خانه
	funeral home U	محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
	funeral oration U	سخن رانی برسرجنازه
	funeral prayer U	نماز میت
	funeral pyre U	توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
	funeral march U	راه پیمایی درمراسم جنازه
	attend U	توجه یا رسیدگی کردن
	attend U	توجه کردن
	attend to someone <idiom> U	مراقب کسی بودن
	attend U	موافبت کردن گوش کردن
	attend U	رسیدگی کردن
	attend U	حضور داشتن
	attend U	درملازمت کسی بودن
	attend U	همراه بودن
	attend U	درپی چیزی بودن
	attend U	حاضر بودن
	attend U	تنظیم کردن
	attend to U	نظر دادن درباره
	attend to U	و کار کردن با آن
	attend U	انتظار کشیدن انتظار داشتن
	attend U	از دنبال امدن منتظرشدن
	Langhing is improper at a funeral. U	خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
	Let her attend to her work . U	بگذار بکارش برسد

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy