Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
threshold gate
U
دریچه استانهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
threshold
U
استانه
threshold value
U
ارزش استانهای
threshold
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold
U
استانه چارچوب
threshold
U
استانه در
threshold
U
سرحد
threshold
U
استانه مانند استانهای
threshold value
U
مقدار استانه
threshold
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
spatial threshold
U
استانه فضایی
terminal threshold
U
استانه پایانی
threshold function
U
تابع استانهای
threshold logic
U
منطق استانهای
threshold frequency
U
بسامد استانه
threshold voltage
U
اختلاف سطح استانهای
threshold wavelength
U
طول موج استانه
two point threshold
U
استانه دو نقطهای
threshold voltage
U
ولتاژ استانه
absolute threshold
آستانه مطلق
differential threshold
U
استانه افتراقی
arousal threshold
U
استانه انگیختگی
sill=threshold
U
استانه
threshold element
U
عنصر استانهای
response threshold
U
استانه پاسخ
landing threshold
U
استانه فرود اب خاکی
nuisance threshold
U
استانه زیانبخشی
lower threshold
U
استانه پایین
hearing threshold
U
استانه شنوایی
luminescence threshold
U
استانه لومینسانس
reaction threshold
U
استانه واکنش
threshold of luminescence
U
استانه لومینسانس
landing threshold
U
نقطه شروع عملیات اب خاکی
alarm threshold setting
U
دکمهسرحدتنظیم
threshold limit values
U
استانه مقدارهای حدی
runway threshold markings
U
خطحدنهاییهواپیما
alarm threshold display button
U
دکمهنمایشسرحدهشدار
down gate
U
راهگاه پایین دست
not and gate
U
دریچه نا- و
nor gate
U
دریچه نایا
nor gate
U
دریچه نقیض یا
not gate
U
دریچه نا
not gate
U
دریچه نقیض
not or gate
U
دریچه نا- یا
or gate
U
دریچه OR
saw gate
U
چارچوب اره
take out gate
U
دریچه ابگیر ابیاری
or gate
U
دریچه یا
Gate
U
ورودی به باند
gate
U
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate
U
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
U
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
U
دروازه شروع اسکی
gate
U
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate
U
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate
U
دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate
U
گیت
gate
U
راه تغذیه لشعلث
gate
U
دریچه
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
U
دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate
U
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate
U
دروازه
gate
U
در بزرگ
and gate
U
دریچه و دریچه ضرب منطقی
gate
U
مدخل دریجه سد
and gate
U
دریچه و
gate
U
وسایل ورود ورودیه
and gate
U
مدار AND
gate
U
فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate
U
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
U
سوزن اتصال به یک FET
gate
U
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate
U
مدخل
lich-gate
U
راهرو سرپوشیده
pouring gate
U
دریچه ریزش
pouring gate
U
تغذیه قالب
nonequality gate
U
دریچه نابرابری
nand gate
U
دریچه ناو
sluice gate
U
دریچه
proselte of the gate
U
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
railroad gate
U
درب ورودی راه اهن
gate money
U
پولبلیطورودیه
wicket gate
U
دهانهدریچه
spillway gate
U
درخروجآبسطحسد
ring gate
U
دهانهحلقوی
lower gate
U
دروازهپائینی
gate-leg
U
پایهدروازهایشکل
xor gate
U
دریچه یای ضمنی
waste gate
U
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
upper gate
U
دروازهبالایی
tainter gate
U
دریچه لولادار
He was approaching the gate.
U
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
starting gate
U
دروازه شروع
sluice gate
U
اب بند
sluice gate
U
ابگیره
tainter gate
U
دریچه قطائی
roller gate
U
دریچه غلطان
crash the gate
<idiom>
U
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gate keeper
U
دروازه بان
equivalence gate
U
دریچه هم ارزی
equivalence gate
U
دریچه معادل
exjunction gate
U
دریچه یای انحصاری
exclusive or gate
U
دریچه یای انحصاری
flap gate
U
دریچه یک طرفه
flood gate
U
ابگیره
flood gate
U
بندسیلگیر
flood gate
U
سد دریچهای
gate crasher
U
میهمان ناخوانده
gate electrode
U
الکترود دریچهای
equality gate
U
برابر سازی
equal gate
U
دریچه برابری
bifurcation gate
U
دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
blind gate
U
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
burst gate
U
لامپ پیام گذار
caterpillar gate
U
دریچه چرخ زنجیری
check gate
U
دریچه تنظیم
color gate
U
دریچه پیام رنگی
complement gate
U
دریچه متمم ساز
cow gate
U
چراگاه گاو
discharge gate
U
دریچه تخلیه
elementary gate
U
دریچه مقدماتی
elementary gate
U
دریچه ابتدایی
gate hanger
U
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate leaf
U
بدنه دریچه سد
gate meeting
U
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
head gate
U
دریچه فوقانی کانال
head gate
U
دریچه بالادست سد
inclusive or gate
U
دریچه یای شامل
indicator gate
U
دریچه شاخص
gate vessel
U
شناور درب حوض تعمیرات ناو
lich gate
U
راهرو
lich gate
U
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
logic gate
U
دروازه منطقی
majority gate
U
دریجه اکثریت
golden gate
U
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
nand gate
U
دریچه نقیض و
exclusive nor gate
U
دریچه نقیض یای انحصاری
gate post
U
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate transition
U
شیر فلکه تبدیل
gate tube
U
لامپ دریچهای
gate valve
U
شیر قطع جریان
gate valve
U
شیر کشویی
gate operating ring
U
حلقهورودیعملکننده
The crowd was pressing against the gate .
U
جمعیت به درورودی فشار می دادند
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
gate chamber wall
U
جایگاه حرکت دریچه
fixed roller gate
U
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
jet flow gate
U
دریچه با سرلوله
jet flow gate
U
فشاراین دریچه زیاداست
fixed wheel gate
U
دریچه قرقرهای با محورثابت
gate-leg table
U
میزپایهدروازهای
master gate valve
U
مدخلدریچهاصلی
mitre gate recess
U
دریچهتنفسشمار
A creaking gate hang long.
<proverb>
U
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
Fortune Knocks at least once at everymans gate.
<proverb>
U
خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
maximum gate trigger voltage
U
ولتاژ احتراق حداکثر
memory controller gate array
U
ارایه درگاه کنترل حافظه
bear tape shutter gate
U
دریچه شیروانی شکل
maximum gate trigger current
U
جریان احتراق حداکثر
insulated gate field effect transistor
U
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com