English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thorn apple U تاتوره خاردار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thorn U خار
thorn U تیغ دار کردن
thorn U موجب ناراحتی
thorn U سرتیز
thorn U تیغ
camels thorn U خارشتر
camels thorn U علف ترنجبین
camels thorn U گون
camel's thorn U خارشتر
camel's thorn U گون
There is no rose without thorn . <proverb> U هیچ گلى بى خار نیست .
no rose without thorn U گل بیخارنچیده است کسی
box thorn U حضض
thorn forest U خار بیشه
goats' thorn U گون
thorn of the sewwt lote U خار مغیلان
apple U نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple U سیب دادن
apple U یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple سیب
apple U چیز عزیزو پربها
apple ii U اپل دو
apple U مردمک چشم
apple U میوهء سیب دادن
sugar apple سیب دارچینی
the pulp of an apple U مغز سیب
the pulp of an apple U گوشت سیب
pine apple U عین الناس
egg apple U بادنجان
sugar apple سفرجل هندی
sour apple U ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
pine apple U اناناس
pine apple U قشطه بمب
shaped like an apple U بشکل سیب
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
Adam's apple U سیب آدم
eating apple U سیب خوردنی
apple dumpling U شیرینی پخته شده با سیب درونش [آشپزی]
sugar-apple U سیتافال هندی
a crunchy apple U سیبی برشته و ترد
to peel an apple U پوست سیبی را گرفتن
Adam's apple U جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
toffee apple U سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
To turn (apple)to someone. U به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
the apple of one's eye <idiom> سوگلی بودن
the apple of one's eye <idiom> U نور چشم
polish the apple <idiom> U خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
apple pie U پای سیب
apple juice U آب سیب
the apple of one's eye <idiom> U عزیز دردانه
love apple U گوجه فرنگی
apple of the eye U محبوب نوردیده
apple core U تخمدان سیب
apple of the eye U مردمک چشم
adams apple U بر امدگی گلو
apple macintosh U acintosh
adams apple U جوزک
Apple Mac U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Key U کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
apple jack U عرق سیب
adams apple U سیب حضرت ادم
apple computer U کامپیوتر اپل
apple of the eye U چیز پریها
apple pascal U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple peel U پوست سیب
oak apple U مازو
gall apple U مازو
flat apple U گوی بولینگ خارج از بازی
fir apple U جوزصنوبر
fir apple U چلغوزه
apple works U اپل ورکس
apple tree U درخت سیب
apple talk U اپل تاک
apple share U اپل شر
crab apple U سیب صحرایی
Apple Computer Corporation U Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
The apple does not fall far from the tree. <proverb> U درست شبیه پدر.
Put the apple in the juicer. U سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
To pick an apple off the tree. U سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
Apple Macintosh computer U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
To eat an apple with the skin. U سیب را با پوست خوردن
dutch apple pie U پای سیب هلندی
Apple filing protocol U روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
apple ring fender U دفرای حلقوی
oak apple or gall U مازو
Apple file exchange U برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
apple desktop bus U گذر رومیزی اپل
apple desktop bus U باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
section of a pome fruit: apple U قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Shipshape . In apple pie order. U مرتب ومنظم
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
The rotten apple injures its neigbours. <proverb> U یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
A rotten apple in jures its companions. <proverb> U یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
apple fritters [British English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
apple beignets [American English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com