English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
this act provoked my inquiry U این کار موجب پرسش من است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
provoked U برافروختن خشمگین کردن
provoked U تحریک کردن
provoked U دامن زدن برانگیختن
he was provoked by my words U سخنان من باو برخورد
he was provoked by my words U از سخنان من رنجید
inquiry U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiry U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiry U ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
inquiry U پرس و جو
inquiry U اسستسفار درخواست
inquiry U حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
inquiry U سوال
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
inquiry U خبرگیری
inquiry U خبر گیری
inquiry U پرسش بازجویی
inquiry U تحقیق
inquiry U رسیدگی
inquiry U سئوال استعلام
inquiry U جستار
inquiry U بررسی
inquiry U بازرسی
inquiry U بازجویی
inquiry U استسفار استعلام استعلامیه
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
inquiry documents U اسناد بازرسی
committee of inquiry U کمیسیون بازجویی
committee of inquiry U کمیته بازرسی
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
inquiry processing U فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
inquiry office U دفتر اطلاعات
court of inquiry U کمیسیون تحقیق
court of inquiry U دادگاه تفتیش
court of inquiry U بازپرسی
courts of inquiry U کمیسیون تحقیق
courts of inquiry U دادگاه تفتیش
courts of inquiry U بازپرسی
inquiry office U اداره خبر گیری
To hold an official inquiry. U تحقیق رسمی بعمل آوردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com