Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thermal
U
گرم
thermal
U
مربوط به گرما
thermal
U
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
thermal
U
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
thermal
U
دمایی
thermal
U
گرمایی
thermal
U
حرارتی
thermal instability
U
ناپایداری حرارتی
thermal imagery
U
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
thermal effect
U
اثر گرمایی
thermal imagery
U
عکاسی مادون قرمز
thermal gradient
U
گرادیان دما
thermal enrichment
U
گرمافزونی
thermal fatigue
U
خستگی حرارتی
thermal exposure
U
میزان جذب حرارت
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
thermal expansion
U
انبساط حرارتی
thermal excitation
U
برانگیختگی گرمایی
thermal equilibrium
U
تعادل گرمایی
thermal energy
U
انرژی گرمایی
thermal emission
U
تابش حرارتی
thermal flux
U
شار گرما
thermal sensitivity
U
حس دما
thermal agitation
U
اغتشاش گرمایی
thermal battery
U
باطری حرارتی
thermal capacity
U
فرفیت گرمایی
thermal conductance
U
گرمارسانندگی
thermal conductance
U
گرمارسانایی
thermal conductivity
U
رسانائی گرمایی یا حرارتی
thermal conductivity
U
رسانندگی گرمایی
thermal crossover
U
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal decomposition
U
تجزیه گرمایی
thermal devices
U
ابزارهای حرارتی
thermal dissociation
U
تفکیک گرمایی
thermal effect
U
اثر گرما
thermal effects
U
اثرات حرارتی
thermal efficiency
U
راندمان حرارتی
thermal ammeter
U
امپرسنج حرارتی
thermal flux
U
شار گرمایی
thermal insulation
U
گرمابندی
thermal shadow
U
سایههای حرارتی
thermal shadow
U
سایه روشن حرارتی
thermal spring
U
چشمه اب گرم
thermal springs
U
چشمههای اب گرم
thermal stress
U
تنش حرارتی
thermal stress
U
ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
thermal switch
U
سویچ حرارتی
thermal target
U
هوای گرم بالارونده برای بالون
thermal transfer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal wax
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
thermal unit
U
واحدسنجش گرما
thermal waves
U
امواج گرمایی
thermal scanning
U
غربال گرمایی
thermal resolution
U
حداقل سنجش حرارت
thermal insulation
U
عایقکاری در برابرگرما
thermal insulation
U
عایق کاری گرمایشی
thermal ionization
U
یونش گرمایی
thermal pollution
U
الودگی گرمایی
thermal power
U
مقدار حرارتی
thermal power
U
توان حرارتی
thermal printer
U
چاپگر حرارتی
thermal protection
U
محافظت حرارتی
thermal radiation
U
تشعشع حرارتی
thermal radiation
U
تابش حرارتی
thermal reservoir
U
منبع گرمایی
thermal resolution
U
حداقل اختلاف حرارت
thermal reservoir
U
منبع گرما
thermal resistor
U
ترمیستور
thermal pollution
U
آلودگی گرمایی
shock
U
توده کردن
shock
U
ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shock
U
صدمه ضربت
shock
U
تصادم
shock
U
خرمن
shock
U
تشنج سخت
shock
U
هول وهراس پیدا کردن
shock
U
ضربت سخت
shock
U
تصادم تلاطم
shock
U
لطمه
shock
U
هراس ناگهانی
shock
U
هول
shock
U
صدمه
shock
U
تکان سخت خوردن
shock
U
دچارهراس سخت شدن
shock
U
سراسیمه کردن
shock
U
تکان دادن
shock
U
ترساندن
shock
U
ضربه
shock
U
شوک
shock
U
حمله عصبی
shock
U
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock
U
حمله غافلگیرانه
shock
U
ضربت
shock
U
خرمن کردن
shock
U
تکان
shock
U
ضربه تکان
shock
U
توده
coefficient of thermal expansion
U
ضریب انبساط حرارتی
thermal agitation voltage
U
اثر گرما
thermal coefficient of expansion
U
ضریب انبساط حرارتی
thermal critical point
U
نقطه توقف
differential thermal analysis
U
تجزیه گرمایی تفاضلی
thermal critical point
U
نقطه ی بحرانی حرارتی
british thermal unit
U
واحد بریتانیایی گرما
british thermal unit
U
واحد گرمایی بریتانیا
internal thermal resistance
U
مقاومت حرارتی داخلی
lattice thermal resistivity
U
مقاومت ویژه گرمایی شبکه
thermal critical point
U
نقطه تبدیل حرارتی
shock absorbers
U
کمک فنر
shock absorber
U
ضربه پذیر
shell shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shock absorber
U
تکانگیر
shock troops
U
یکان ضربت
shock absorber
U
کمک فنر
to sustain a shock
U
تکان خوردن ونیفتادن
shell shock
U
روان رنجوری جنگ
culture shock
U
ضربهی فرهنگی
culture shock
U
کوبهی فرهنگی
shock tactics
U
انجام کاریباسرعتوباخشونت
shock absorber
U
ضربه گیر
shock absorbers
U
ضربه پذیر
shock absorbers
U
تکانگیر
shock therapy
U
درمان با ضربه برقی
shock absorbers
U
ضربه گیر
shell-shock
U
روان رنجوری جنگ
shell-shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
to sustain a shock
U
ضربت خوردن وپایداری کردن
shock waves
U
موج ضربهای
shock action
U
عمل شوک
shock action
U
غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
shock action
U
عمل غافلگیری
shock excitation
U
تحریک ضربهای
shock waves
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves
U
موج ضربت
future shock
U
اضطراب دگرگونی
shock waves
U
موج ضربه
condensation shock
U
چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
color shock
U
ضربه رنگ
electric shock
U
شوک الکتریکی
electric shock
U
ضربه برقی
shock concrete
U
بتن ضربهای
shock concrete
U
بتن ضرب دیده
shock proof
U
ضد ضربه
shock troops
U
گروه تهاجمی
shock troops
U
گروه حمله
shock wave
U
موج ضربهای
shock wave
U
موج ضربه
shock wave
U
موج ضربت
shock wave
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
electroconvulsive shock
U
ضربه برقی تشنج اور
shock troops
U
واحد مخصوص حمله غافلگیرانه
shock point
U
نقطه ایجاد زلزله
shock inducer
U
دستگاه ضربه زن
shock front
U
جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
shock headed
U
انبوه گیسو دارای موی فراوان
shock hazard
U
خطر تماس
shock head
U
انبوه گیسو
shock head
U
دارای موی فراوان
thermal wax transfer printer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
hydraulic shock absorber
U
کمک فنر هیدرولیکی
oblique shock wave
U
موج ضربهای مایل
normal shock wave
U
موج ضربهای عمود
detached shock wave
U
موج ضربهای منفصل
hydraulic shock absorber
U
ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
hydraulic shock absorber
U
ضربه گیر روغنی
maximum junction to case thermal impedan
U
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...