Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thermal efficiency
U
راندمان حرارتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thermal
U
مربوط به گرما
thermal
U
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
thermal
U
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
thermal
U
دمایی
thermal
U
گرمایی
thermal
U
حرارتی
thermal
U
گرم
thermal insulation
U
عایق کاری گرمایشی
thermal excitation
U
برانگیختگی گرمایی
thermal expansion
U
انبساط حرارتی
thermal equilibrium
U
تعادل گرمایی
thermal enrichment
U
گرمافزونی
thermal energy
U
انرژی گرمایی
thermal emission
U
تابش حرارتی
thermal effects
U
اثرات حرارتی
thermal flux
U
شار گرمایی
thermal flux
U
شار گرما
thermal sensitivity
U
حس دما
thermal agitation
U
اغتشاش گرمایی
thermal ammeter
U
امپرسنج حرارتی
thermal battery
U
باطری حرارتی
thermal capacity
U
فرفیت گرمایی
thermal conductance
U
گرمارسانندگی
thermal conductance
U
گرمارسانایی
thermal conductivity
U
رسانائی گرمایی یا حرارتی
thermal conductivity
U
رسانندگی گرمایی
thermal crossover
U
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal decomposition
U
تجزیه گرمایی
thermal devices
U
ابزارهای حرارتی
thermal dissociation
U
تفکیک گرمایی
thermal effect
U
اثر گرما
thermal effect
U
اثر گرمایی
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
thermal waves
U
امواج گرمایی
thermal resolution
U
حداقل سنجش حرارت
thermal scanning
U
غربال گرمایی
thermal shadow
U
سایههای حرارتی
thermal shadow
U
سایه روشن حرارتی
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
thermal spring
U
چشمه اب گرم
thermal springs
U
چشمههای اب گرم
thermal stress
U
تنش حرارتی
thermal stress
U
ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
thermal switch
U
سویچ حرارتی
thermal target
U
هوای گرم بالارونده برای بالون
thermal transfer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal wax
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
thermal unit
U
واحدسنجش گرما
thermal pollution
U
آلودگی گرمایی
thermal resolution
U
حداقل اختلاف حرارت
thermal reservoir
U
منبع گرما
thermal insulation
U
عایقکاری در برابرگرما
thermal insulation
U
گرمابندی
thermal instability
U
ناپایداری حرارتی
thermal imagery
U
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
thermal imagery
U
عکاسی مادون قرمز
thermal gradient
U
گرادیان دما
thermal fatigue
U
خستگی حرارتی
thermal exposure
U
میزان جذب حرارت
thermal ionization
U
یونش گرمایی
thermal pollution
U
الودگی گرمایی
thermal reservoir
U
منبع گرمایی
thermal radiation
U
تابش حرارتی
thermal radiation
U
تشعشع حرارتی
thermal resistor
U
ترمیستور
thermal protection
U
محافظت حرارتی
thermal printer
U
چاپگر حرارتی
thermal power
U
توان حرارتی
thermal power
U
مقدار حرارتی
overall efficiency
U
بازده کلی
overall efficiency
U
راندمان کلی
efficiency
U
کفایت
efficiency
U
ضریب انتفاع
efficiency
U
بهره
efficiency
U
اثر بخشی
efficiency
U
درجه تاثیر
efficiency
U
خوب کار کردن
efficiency
U
بازده سودمندی
efficiency
U
قابلیت کاردانی
efficiency
U
کارایی
efficiency
U
فعالیت مفید بازده
efficiency
U
بهره وری
efficiency
U
راندمان
efficiency
U
کارامدی
efficiency
U
بازده
efficiency
U
کارایی وسیله یا نفر شایستگی
efficiency
U
عرضه
efficiency
U
لیاقت
efficiency
U
میزان لیاقت تولید
thermal critical point
U
نقطه توقف
thermal critical point
U
نقطه تبدیل حرارتی
thermal critical point
U
نقطه ی بحرانی حرارتی
british thermal unit
U
واحد گرمایی بریتانیا
coefficient of thermal expansion
U
ضریب انبساط حرارتی
thermal coefficient of expansion
U
ضریب انبساط حرارتی
differential thermal analysis
U
تجزیه گرمایی تفاضلی
thermal agitation voltage
U
اثر گرما
lattice thermal resistivity
U
مقاومت ویژه گرمایی شبکه
internal thermal resistance
U
مقاومت حرارتی داخلی
british thermal unit
U
واحد بریتانیایی گرما
volumetric efficiency
U
بازده حجمی
luminous efficiency
U
راندمان روشنایی
energy efficiency
U
بازده انرژی لومینسانس
ballistic efficiency
U
کارایی بالیستیکی گلوله یاجنگ افزار بازده بالیستیکی
transformer efficiency
U
بازده مبدل
average efficiency
U
بازده متوسط
absolute efficiency
U
کارائی مطلق
transformer efficiency
U
راندمان ترانسفورماتور
efficiency of rectification
U
بازده یکسوکنندگی
total efficiency
U
راندمان کل
generator efficiency
U
بازده مولد
maximum efficiency
U
راندمان حداکثر
maximum efficiency
U
راندمان بیشینه
mechanical efficiency
U
راندمان مکانیکی
mechanical efficiency
U
بازده مکانیکی
mechanical efficiency
U
کارایی مکانیکی
motor efficiency
U
بازده موتور
nozzle efficiency
U
راندمان نازل
nozzle efficiency
U
کارایی نازل
maximum efficiency
U
حداکثر کارائی
efficiency variance
U
اختلاف بازدهی
luminous efficiency
U
ضریب روشنایی
emission efficiency
U
بازده کاتد
high efficiency
U
راندمان بالا
high efficiency
U
ضریب بهره بالا
ideal efficiency
U
راندمان ایده ال
increase of efficiency
U
افزایش راندمان
injection efficiency
U
بازده تزریق
internal efficiency
U
راندمان داخلی
ideal efficiency
U
بازده ایده ال
efficiency variance
U
تباین کارایی
efficiency unit
U
واحد کارایی
component efficiency
U
میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
commercial efficiency
U
بازده صنعتی
combustion efficiency
U
بازده احتراق
combustion efficiency
U
راندمان احتراق
combat efficiency
U
کارایی رزمی
economic efficiency
U
کارائی اقتصادی
tax efficiency
U
کارائی مالیاتی
teacher efficiency
U
کارامدی معلم
efficiency point
U
حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
predictive efficiency
U
کارایی پیش بینی
conversion efficiency
U
بازده تبدیل
production efficiency
U
کارائی تولید
production efficiency
U
کارائی در تولید
radiation efficiency
U
راندمان تابش
rectifier efficiency
U
بازده یکسوکننده
thermal wax transfer printer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
annual efficiency index
U
شاخص کارایی سالانه خدمتی
energy conversion efficiency
U
راندمان تبدیل انرژی
lamp bulb efficiency
U
بازده لامپ
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
margine efficiency of capital
U
نرخ مورد نظر هر کس ازسرمایه گذاری خود
margine efficiency of capital
U
بازده نهایی سرمایه
marginal efficiency of investment
U
کارائی نهائی سرمایه گذاری
marginal efficiency of capital
U
کارائی نهائی سرمایه
margin efficiency of investment
U
بازده نهایی سرمایه گذاری
maximum junction to case thermal impedan
U
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
marginal efficiency of investment schedu
U
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
decreasing marginal efficiency of capita
U
کارائی نهائی نزولی سرمایه
crystal frequency changer efficiency
U
بازده بلور تغییر دهنده بسامد
coefficient of relative efficiency organ
U
ضریب نسبی کارایی سازمان
low level injection efficiency
U
ضریب بهره تزریق در سطح پایین
ampere hour efficiency of storage batter
U
بازده باتری انبارهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com