English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the pulp of an apple U مغز سیب
the pulp of an apple U گوشت سیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pulp U بصورت تفاله دراوردن
pulp U خمیر
pulp U گوشتالو شدن
pulp U جسم خمیر مانند
pulp U حالت خمیری
pulp U خمیرکاغذ
pulp U مغز نیشکر
pulp U مغز ساقه
fruit pulp U گوشت میوه
dental pulp U مغز دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
pulp chamber U حفرهمغزی
the pulp of cassia U مغز فلوس
digital pulp U قسمتگوشتیانگشت
dental pulp U پالپ دندان [دندان پزشکی] [کالبدشناسی]
wood pulp U خمیر چوپ
wood pulp U خمیر چوب
to pulp coffee beans U دانههای قهوه را مغز کن
apple U میوهء سیب دادن
apple ii U اپل دو
apple سیب
apple U سیب دادن
apple U یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple U نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple U مردمک چشم
apple U چیز عزیزو پربها
Adam's apple U سیب آدم
toffee apple U سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
Adam's apple U جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
thorn apple U تاتوره خاردار
sugar apple سیب دارچینی
sugar apple سفرجل هندی
sour apple U ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
shaped like an apple U بشکل سیب
To turn (apple)to someone. U به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
the apple of one's eye <idiom> سوگلی بودن
the apple of one's eye <idiom> U عزیز دردانه
a crunchy apple U سیبی برشته و ترد
sugar-apple U سیتافال هندی
apple dumpling U شیرینی پخته شده با سیب درونش [آشپزی]
eating apple U سیب خوردنی
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
to peel an apple U پوست سیبی را گرفتن
apple juice U آب سیب
apple pie U پای سیب
polish the apple <idiom> U خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
the apple of one's eye <idiom> U نور چشم
pine apple U قشطه بمب
pine apple U عین الناس
pine apple U اناناس
apple peel U پوست سیب
adams apple U سیب حضرت ادم
apple pascal U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye U چیز پریها
apple of the eye U محبوب نوردیده
apple of the eye U مردمک چشم
apple jack U عرق سیب
apple macintosh U acintosh
apple computer U کامپیوتر اپل
apple core U تخمدان سیب
Apple Mac U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Key U کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
adams apple U جوزک
adams apple U بر امدگی گلو
love apple U گوجه فرنگی
oak apple U مازو
crab apple U سیب صحرایی
gall apple U مازو
flat apple U گوی بولینگ خارج از بازی
fir apple U جوزصنوبر
fir apple U چلغوزه
egg apple U بادنجان
apple works U اپل ورکس
apple tree U درخت سیب
apple talk U اپل تاک
apple share U اپل شر
Put the apple in the juicer. U سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
The apple does not fall far from the tree. <proverb> U درست شبیه پدر.
Apple Computer Corporation U Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
To pick an apple off the tree. U سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
apple desktop bus U باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
apple desktop bus U گذر رومیزی اپل
Apple Macintosh computer U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple filing protocol U روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
Apple file exchange U برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
To eat an apple with the skin. U سیب را با پوست خوردن
apple ring fender U دفرای حلقوی
oak apple or gall U مازو
dutch apple pie U پای سیب هلندی
section of a pome fruit: apple U قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Shipshape . In apple pie order. U مرتب ومنظم
A rotten apple in jures its companions. <proverb> U یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
The rotten apple injures its neigbours. <proverb> U یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple beignets [American English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
apple fritters [British English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com