Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
terrain clearance
U
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
terrain
U
عوارض زمین
terrain
U
زمینه
terrain
U
زمین ناحیه
terrain
U
نوع زمین
terrain following
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
terrain
U
زمین
terrain
U
زمین عملیات
terrain
U
سرزمین
all-terrain vehicle
U
وسیلهنقلیهبلند
compartments of terrain
U
دهلیزهای زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
key terrain
U
زمین مهم
key terrain
U
زمین حساس
compartments of terrain
U
قسمتهایی از زمین
difficult terrain
U
زمین مشکل برای عبور
difficult terrain
U
زمین دو عارضه
terrain analysis
U
تجزیه و تحلیل زمین عملیات
terrain appreciation
U
ارزیابی و بررسی وضع زمین منطقه از نظر نظامی
terrain avoidance
U
ممانعت خودکار هواپیما ازنزدیک شدن به زمین
variable terrain
U
زمین دوعارضه
variable terrain
U
زمین متغیر
terrain spotting
U
تجسس کردن زمین
terrain spotting
U
دیدبانی کردن زمین
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
terrain return
U
اکوی زمینی
terrain relief
U
پستی وبلندی زمین
terrain relief
U
شکل فاهری زمین
terrain features
U
پستی وبلندیهای زمین
terrain features
U
عوارض زمین
terrain evaluation
U
ارزیابی وضع زمین
terrain evaluation
U
بررسی وضع زمین
terrain exercise
U
تمرین یک وضعیت نظامی فقط از نظر بررسی وضع زمین
terrain corridor
U
دالان تاکتیکی زمین
terrain corridor
U
دالان زمینی
terrain avoidance
U
اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
key terrain features
U
عوارض حساس زمین
clearance
U
فضای بیکار
clearance
U
ترخیص
clearance
U
اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance
U
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance
U
فاصله
clearance
U
ترخیص گمرکی
clearance
U
مجوز دستیابی به یک فایل
clearance
U
تصفیه
clearance
U
تهاتر
clearance
U
مفاصا
clearance
U
بازی
clearance
U
هوا فضای خالی فاصله
clearance
U
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance
U
تعیین صلاحیت کردن
clearance
U
صلاحیت
clearance
U
برداشتن مانع
clearance
U
گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance
U
ترخیص کالا ازگمرک
clearance
U
اختیار
clearance
U
اجازه زدودگی
clearance
U
فاصله باز
clearance
U
تولرانس
clearance
U
فضای بازی
road clearance
U
تخلیه کردن جاده
road clearance
U
تخلیه جاده
road clearance
U
انضباط و نظم حرکت در جاده
presumption of clearance
U
فرض برائت درامور مدنی
flight clearance
U
اجازه پرواز
security clearance
U
تاییدصلاحیت
clearance sales
U
فروش به منظور تصفیه حراج
valve clearance
U
لقی سوپاپ
tooth clearance
U
بازی دندانه
clearance in ward
U
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
clearance space
U
چاک
security clearance
U
تایید صلاحیت کردن
site clearance
U
تخلیه کارگاه
security clearance
U
داشتن صلاحیت خدمتی
security clearance
U
برگ عدم سوء پیشینه
presumption of clearance
U
اصل برائت
overhead clearance
U
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
minus clearance
U
تولرانس منفی
clearance rate
U
نواخت مین روبی
clearance papers
U
اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards
U
مجوز خروج کشتی
clearance outwards
U
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance inwards
U
مجوز ورود کشتی
clearance inwards
U
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards
U
ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance from obligation
U
برائت ذمه
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance diagram
U
قواره
clearance capacity
U
فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance capacity
U
فرفیت تخلیه بار
clearance angle
U
زاویه ازاد
clearance rate
U
نواخت جمع کردن مین
certificate of clearance
U
مفاصا حساب
clearance volume
U
کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
minimum clearance
U
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
mine clearance
U
مین روبی کردن
mine clearance
U
پاک کردن مین
height clearance
U
ارتفاع مجاز
flight clearance
U
تعیین امنیت پرواز
fitting clearance
U
بازی مناسب
excess clearance
U
تولرانس زیاده از حد
clearance sale
U
فروش به منظور تصفیه حراج
customs clearance
U
ترخیص از گمرک
crest clearance
U
بازی نوک پیچ
approach clearance
U
اجازه فرود
approach clearance
U
اجازه تقرب
hot valve clearance
U
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
air traffic control clearance
U
اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
bankers automated clearance system
U
سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com