Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ten cent store
U
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cent
U
درصد
cent
U
یک صدم
cent
U
سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است
cent-
U
درصد
cent-
U
یک صدم
cent-
U
سنت که معادل یک صدم دلار امریکایی است
per cent
U
درصد
red cent
U
بشیز
red cent
U
پول سیاه
rat per cent
U
صدی چند
worth a cent
<idiom>
U
با هر ارزشی
quater cent nary
U
جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
All wages were scaled up to 15 per cent .
U
کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
quater cent nary
U
چهارصدمین
store
U
انباره کردن
store
U
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
store
U
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
store
U
سیستم ذخیره سیگنال کنترل ارتباطی در کامپیوتر به صورت برنامه
store
U
می باقی می ماند
store
U
سیستم ارتباطی پست الکترونیکی که پیام را پیش از ارسال مجدد ذخیره میکند
store
U
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
store
U
ثباتی درCPU که حاوی آدرس محل بعدی دستیابی است
in store
<idiom>
U
آماده بوقوع پیوستن
d. store
U
مغازه بزرگ
to store up something
U
انباشتن چیزی برای استفاده در آینده
store of value
U
منبع ارزش
in store
U
موجود
in store
U
اماده
in store
U
اندوخته
store
U
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
store
U
ذخیره
store
U
مغازه دکان
store
U
انباره
store
U
مخزن
store
U
انبار
store
U
انبارکردن
store
U
موجودی
store
U
ذخیره اندوخته
store
U
ذخیره کردن
store
U
فروشگاه
store
U
انبارکردن اندوخته
store
U
دخیره کردن
store
U
اندوختن
store
U
مغازه بزرگ
store
U
دکان ذخیره
store
U
انبار ناو
store
U
اندوختن انبار کردن
This way please. store across the street.
U
بفرمائید از این طرف
convenience store
U
خواربار فروشی کوچک
two level store
U
انباره دو سطحی
store and forward
U
ذخیره و ارسال
The store across the street.
U
فروشگاه آنطرف خیابان
set store on (by)
<idiom>
U
خواستارنگهداری ،ارزش زیاد داشتن
main store
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
department store
U
فروشگاه بزرگ
chain store
U
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
main store
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
store and forward
U
انبارش و ارسال
store room
U
انبار
capacitor store
U
انباره خازنی
bonded store
U
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
bonded store
U
انبار گمرک
beam store
U
انبار پرتویی
backing store
U
انباره پشتیبان
store-rooms
U
انبار خانگی
store-rooms
U
انبار
store-rooms
U
جای انبار کردن
store-room
U
انبار خانگی
store-room
U
انبار
store-room
U
جای انبار کردن
store room
U
انبار خانگی
computer store
U
فروشگاه کامپیوتر
control store
U
انباره کنترل
external store
U
انباره خارجی
sand store
U
انبار ماسه
store room
U
جای انبار کردن
pushdown store
U
انباره پایین فشردنی
permanent store
U
انباره دائمی
magnetic store
U
حافظه یا منبع مغناطیسی
local store
U
ذخیره محلی
internal store
U
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
general store
U
فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
You name it , they have it in thes department store.
U
هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
grocery store
[American E]
U
بقالی
grocery store
[American E]
U
خواربار فروشی
I wonder what lies in store for me in the future.
U
من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
to set no great store by
U
مهم ندانستن
to set no great store by
U
قیمتی ندانستن
to check out that new clothing store
U
نگاهی به آن فروشگاه لباس تازه انداختن
voice store and forward
U
ذخیره و ارسال صدا
magnetic tape store
U
منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
commissary store annex
U
شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
Plants store up the sun's energy.
U
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
I walked past the shop ( store ) .
U
از جلوی فروشگاه گذشتم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com