English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
temporary hardness U سختی موقت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
temporary U موقت
hardness U سختی
hardness U دشواری
hardness U اشکال سفتی
hardness U شدت
hardness U شکنندگی
temporary <adj.> U موقتی
temporary U زود گذر سپنج
temporary U سپنجی
temporary U زودگذر
temporary U انی
temporary road U راه موقت
temporary marriage U نکاح منقطع
temporary marriage U ازدواج موقت
temporary storage U انباره موقت
temporary income U درامد موقتی
temporary gauge U اشل موقتی
temporary gauge U اشل موقت
temporary error U خطای موقتی
temporary duty U ماموریت موقت
temporary duty U شغل موقت
temporary storage U ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
temporary storage U فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود
temporary storage U می نیست
water hardness U [میزان املاح موجود در آب]
water hardness U درجه سختی آب
carbonet hardness U درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
thrust hardness U درجه سختی فشاری
temporary works U کارهای موقت
temporary wife U منقطعه
temporary wife U زوجه موقت
temporary structures U ساختمانهای موقتی
temporary structures U ساختمانهای موقت
temporary storage U انباره موقتی
temporary storage U حافظه موقت
temporary marriage U متعه
abrasion hardness U درجه سایش پذیری
hardness of water U سختی اب
hardness test U ازمایش سختی
hardness tester U ازمایش کننده یا تستر سختی
impact hardness U سختی برخورد
permanent hardness U سختی دائمی
temporary teeth U دندانهای شیری
rebound hardness U سختی جهشی
strain hardness U سختی درجه
red hardness U سختی گرم سرخ
strain hardness U سختی کشی
abrasive hardness U درجه سایش پذیری
brinell hardness U سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
file hardness U زبری سوهان
scratch hardness U درجه سختی خراش
scleroscope hardness U دستگاه سختی سنج
vickers hardness test U ازمایش سختی ویکرز
brinell hardness test U طریقه اندازه گیری سختی برینل
drop hardness test U ازمایش سختی سقوطی
hardness testing machine U دستگاه ازمایش سختی
brinell hardness number U ضریب سختی برینل
scratch hardness tester U ازمایشگر سختی خراش
rockwell hardness test U ازمایش سختی راک ول
rebound hardness test U ازمایش سختی جهشی
temporary safe conduct U امان
permanent hardness of water U سختی دایم اب
temporary data set U مجموعه داده موقتی
vicker's diamond hardness tester U دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
brinell ball hardness test U ازمایش فشار گلوله برینل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com