Perdic | telescope base | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	telescope base U	پایهتلسکوپ

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	telescope U	دوربین نجومی
	telescope U	تلکسوپ تلسکوپ بکار بردن
	telescope U	دوربین
	telescope U	وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
	telescope U	تلسکوپ
	refracting telescope U	تلسکوپ شکستی
	refracting telescope U	تلسکوپ انکساری
	reflecting telescope U	تلسکوپ بازتابی
	the penetration of a telescope U	رسایی
	the penetration of a telescope U	دوربین
	the penetration of a telescope U	قوه دوربین
	reflecting telescope U	تلسکوپ انعکاسی
	panoramic telescope U	زاویه یاب توپ
	diopter telescope U	تلسکوپ دیوپتر
	radio telescope U	رادیوی نجومی
	electron telescope U	تلسکوپ الکترونی
	elbow telescope U	دوربین بازویی
	radio telescope U	رادیو تلسکوپ
	radio telescope U	تلسکوپ رادیویی
	radio telescope U	رادیوتلسکوپ
	cross section of a reflecting telescope U	قسمتمورببازتابتلسکوپ
	cross section of a refracting telescope U	بخشعرضیبازتابتلسکوب
	sub base U	زیر بستر
	to base one self U	تکیه کردن
	to base one self U	اعتماد کردن
	third base U	موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
	sub base U	زیر قشر
	base course U	قشر لعاب
	base 0 U	پایه 01
	base 0 U	decimal
	base course U	قشر پی راه
	base course U	لایه اساس قشر اساس
	base course U	لایه شالوده
	r base U	ار- بیس
	first base U	اولینپایگاه
	second base U	دومینپایگاه
	get to first base <idiom> U	موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
	off base <idiom> U	غیر دقیق ،نادرست
	coupling base U	اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
	coupling base U	وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
	defense base U	پایگاه دفاعی
	data base U	مبنای اطلاعات
	defense base U	پایگاه پدافندی
	base of a triangle U	قاعده [مثلثی] [ریاضی]
	data base U	پایگاه داده ها
	knowledge base U	پایگاه دانش
	knowledge base U	پایگاه معلومات
	inorganic base U	باز غیر الی
	inorganic base U	باز معدنی
	hard base U	باز سختbaseball
	hard base U	سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
	hard base U	سکوی پرتاب مستحکم
	fuse base U	پایه ی فیوز
	fox base+ U	فاکس بیس پلاس
	floating base U	ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
	floating base U	پایگاه شناور دریایی
	filbert base U	پایگاه دروغین
	filbert base U	پایگاه فریبنده
	conjugate base U	باز مزدوج
	column base U	پایه ستون
	base surge U	ابر پایه قارچ اتمی
	base surge U	ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
	base stone U	سنگ زیرین
	base spray U	بسک ته
	base spray U	بسکهای ته گلوله
	base speed U	سرعت منتجه
	base speed U	سرعت مبنا
	base shop U	تعمیرگاه پادگانی
	base shop U	تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
	base shear U	نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
	base section U	رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
	base section U	بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
	base running U	دویدن بسوی پایگاه
	base symbol U	علایم قراردادی مبنا
	base period U	زمان مبنا
	column base U	ته ستون
	column base U	زیرستون
	chart base U	چارت مادر
	chart base U	چارت مبنا
	center base U	میدان مرکزی
	bayonet base U	پایه لامپ میخی
	base width U	عرض پایه پهنای پایه
	base width U	ستبرای پایه
	base unit U	یکای اصلی واحد اصلی
	base unit U	یکای بنیادی
	base unit U	یکان مبنا
	base unit U	یکان پایگاهی
	base runner U	توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
	knowledge base U	پایگاه اگاهی
	base-court U	حیات بیرونی
	pin base U	پایهمیله
	recharging base U	بخشتغذیه
	sinister base U	منحنیانتهایی
	sprung base U	تشکفنری
	tax base U	ماخذ مالیات
	tax base U	مبنای مالیاتی
	swivel base U	پایهگردنده
	wave base U	سطحموج
	stanchion base U	زیرستون
	staging base U	پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
	square base U	کف گلوله یا قسمت ته گلوله
	magazine base U	محلانبارخشاب
	time base U	ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
	dexter base U	پایهراستی
	fixed base U	پایهثابت
	hardwood base U	پایهسختچوبی
	concrete base U	پایهیبتونی
	centre base U	ستونمرکزی
	bracket base U	پایهقلاب
	base of splat U	پایهپشتصندلی
	wheel base U	فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
	lamp base U	پایهلامپ
	mobilization base U	حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
	time base U	مبدا زمانی
	software base U	مبنای نرم افزار
	soft base U	باز نرم
	octal base U	هشت پایهای
	number base U	پایه عدد
	number base U	عدد پایه
	number base U	مبنای عددی
	naval base U	پایگاه دریایی
	monetary base U	پایه پولی
	monetary base U	مبنای پولی
	mobilization base U	مبنای بسیج
	magneto base U	پایه مگنت
	loktal base U	لامپ قفلی
	loctal base U	لامپ قفلی
	polyacid base U	باز چند اسیدی
	polyacidic base U	باز چند اسیدی
	single base U	تک مادهای
	single base U	باروت یک حبهای
	sight base U	پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
	It is base on a precedent. U	مسبوق به سابقه است
	Asiatic base U	پایه یونی [آسیایی]
	schiff base U	باز شیف
	return to base U	بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
	Attic base U	پایه ی آتنی
	pseudo base U	شبه باز
	production base U	مبنای تولید یا تولیدات ملی
	prisoners base U	بازی گرگم بهوا
	lewis base U	باز لوویس
	base mortar U	خمپاره مبنا
	base fuze U	ماسوره ته گلوله
	base frame U	چهارچوب زیر دستگاهها
	base font U	فونت پیش فرض
	base font U	فونت پایه
	base flow U	مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
	base flow U	جریان پایه
	base ejection U	پرتاب شونده از ته
	base ejection U	ته پران
	base development U	تهیه پایگاه
	base depot U	امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
	base defense U	پدافند پایگاه
	base defense U	پدافند از پایگاه
	base cover U	عکس برداری اولیه
	base court U	حیاط بیرونی یاعقبی
	base complex U	مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
	base command U	فرماندهی پایگاه
	base fuze U	ماسوره ته
	base fuze U	ماسوره ته پران
	base memory U	حافظه پایه
	base map U	نقشه مبنا
	base map U	نقشه پایگاه
	base map U	نقشه مادر
	base loading U	بار اولیه
	base loading U	بارگیری انجام شده در پایگاه
	air base U	پایگاه هوایی
	base line U	خط توجیه
	base line U	خط کور
	base line U	خط مبنا
	base line U	خط پایه
	base level U	تهتراز
	base ignition U	احتراق تحتانی
	base hit U	ضربه به داخل محوطه باامتیاز
	base circle U	هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
	base camp U	پایگاه اصلی کمپ اصلی
	base rates U	نرخ مبنا
	base rates U	تعرفه مبنا
	base rates U	نرخ پایه
	base rates U	اهنگ پایه
	base rate U	ارزش اولیه
	base rate U	نرخ مبنا
	base rate U	تعرفه مبنا
	base rate U	نرخ پایه
	base rate U	اهنگ پایه
	base metals U	فلز پست
	base metals U	فلزات اصلی فلزات کم بها
	base metals U	فلزات بنیانی
	base metals U	فلز پایه
	base metal U	فلز پست
	base metal U	فلزات اصلی فلزات کم بها
	base metal U	فلزات بنیانی
	base rates U	ارزش اولیه
	base camp U	پایگاه مبنا
	base born U	حرامزاده
	base band U	1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
	base band U	مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
	base band U	روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
	base band U	ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
	base address	آدرس مبنا