Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
systems network architecture
U
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
systems network architecture
U
معماری شبکه سیستم ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
systems application architecture
U
معماری کاربردی سیستم ها
network architecture
U
معماری شبکه
architecture
U
حافظه و وسایل ورودی / خروجی
architecture
U
ساختار
architecture
U
معماری
architecture
U
سبک معماری مهرازی
architecture
U
فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
architecture
U
هنر معماری
action architecture
U
[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
landscape architecture
U
معماری طبیعت
Analogical architecture
U
[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
monumental architecture
U
معماری با عظمت
Coptic architecture
U
معماری مسیحیان مصر
open architecture
U
معماری باز
style of architecture
U
سبک معماری
landscape architecture
U
معماری ارایش زمین
interior architecture
U
معماری داخلی
environment architecture
U
معماری محوطه
egyptian architecture
U
معماری مصری
achaemenid architecture
U
معماری هخامنشی
architecture proper
U
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
baroque architecture
U
سبک معماری باروک
buddhist architecture
U
سبک معماری بودائی
byzantine architecture
U
سبک معماری بیزانسی
chinese architecture
U
معماری چینی
computer architecture
U
معماری کامپیوتر
display architecture
U
معماری نمایشی
environment architecture
U
معماری محیط
Assyrian architecture
U
معماری آشوری
Aztec architecture
U
معماری آزتکی
[مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
landscape architecture
U
معماری محوطه سازی
Elizabethan architecture
U
معماری دوره ملکه الیزابت
[انگلستان]
Ersatz architecture
U
[معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
Ethiopian architecture
U
معماری حبشی
[معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
Estruscan architecture
U
معماری اتروسکی
Fantastic architecture
U
معماری غیر عادی
figurative architecture
U
معماری مشجر
Georgian architecture
U
معماری جرجی
[در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Greek architecture
U
معماری یونانی
Green architecture
U
معماری سبز
Green architecture
U
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Hard architecture
U
[ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
Industrial Architecture
U
معماری خانه های صنعتی
interion architecture
U
معماری داخلی
Islamic architecture
U
معماری اسلامی
Jacobean architecture
U
سبک جاکوبی
Jesuit architecture
U
معماری مجزایی
Kinetic architecture
U
معماری جنبشی
electrographic architecture
U
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
Babylonian architecture
U
معماری بابلی
Dravidian architecture
U
[معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
Cretan architecture
U
معماری کرتی
contextual architecture
U
معماری بافت گرایی
earth architecture
U
معماری خشتی
Conceptual architecture
U
معماری ادراکی
Community architecture
U
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
carboard architecture
U
[مدل طراحی با سطحی صاف]
Experimental architecture
U
معماری تجربی
ecological architecture
U
معماری بوم شناختی
Egyptian architecture
U
معماری مصری
defensive architecture
U
معماری نظامی
late-Modern architecture
U
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
anglo-saxon architecture
U
[معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
onion skin architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
Early Christian architecture
U
سبک معماری دوران مسیحیت
CD ROM Extended Architecture
U
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
Micro Channel Architecture
U
- بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
Micro Channel Architecture
U
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
earth-work architecture
U
معماری خشتی
Industry Standard Architecture
U
استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
systems
U
قاعده رویه
systems
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
U
مجموعه سازمان
systems
U
سازمان
systems
U
همست
systems
U
طرز اسلوب
systems
U
اسلوب
systems
U
جهاز
systems
U
نظم منظومه
systems
U
دستگاه
systems
U
سلسله رشته
systems
U
طریقه
systems
U
همستاد روش
systems
U
تشکیلات
systems
U
نظام سیستم
systems
U
روش اصول
systems
U
رشته دستگاه
systems
U
اصول وجود
systems
U
سیستم
systems
U
طرز روش
systems
U
نظام
systems
U
نظم ترتیب
systems
U
منظومه
systems
U
سلسله
systems
U
سازگان
systems
U
ترتیب
systems
U
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
extended industry standard architecture
U
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
systems programmer
U
برنامه نویس سیستم
systems programming
U
برنامه نویسی سیستم
Monetary systems.
U
سیستم های پولی ( مالی )
systems flowchart
U
روندنمای سیستم
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
systems analysis
U
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
systems progarmmer
U
برنامه نویس سیستم ها
systems analysis
U
سیستمی که نرم افزار سیستم می نویسد
systems analysis
U
شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
systems analysis
U
تحلیل سیستم
pos systems
U
فروشگاههای زنجیرهای وسوپرمارکتها که اخیرا " ازسیستمهای POS استفاده می کنند
systems software
U
نرم افزار سیستم
systems analyst
U
تحلیل گر سیستم
systems analysis
U
تحلیل سیستم ها
systems analyzer
U
تحلیل گر سیستم
systems approach
U
رویکرد نظام نگر
systems programer
U
برنامه نویس سیستم
systems analysis
U
نظام شناسی
systems program
U
برنامه سیستم
systems manual
U
کتاب راهنمای سیستم
systems library
U
کتابخانه سیستم ها
systems engineer
U
مهندس سیستم
systems disk
U
دیسک سیستم ها
systems console
U
میزفرمان سیستم ها
systems console
U
پیشانه سیستم ها
systems analyst
U
تحلیلگر سیستم
embedded systems
U
سیستمهای تعبیه شده
framing systems
U
سیستمهای قابدار
bifurcated systems
U
سیستمهای دو چنگاله
systems house
U
خانه سیستم ها
nervous systems
U
دستگاه پی
operating systems
U
سیستم عامل
nervous systems
U
دستگاه عصبی
nervous systems
U
سلسله عصب
man machine systems
U
نظامهای انسانی- ماشینی
computerised ordering systems
U
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
public address systems
U
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
certified systems professionals
U
CSP
information processing systems
U
نظامهای خبرپردازی
association in information systems
U
professionals
association in information systems
U
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
small computer systems interface
U
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
U
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
network
U
اتصال
sub network
U
شبکه فرعی
network
U
شبکه سیم کشی
network
U
شبکه ارتباطی
network
U
شبکه توری
network
U
شبکه
network
U
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
y network
U
شبکه ستاره
network
U
وابسته به شبکه
network
U
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
network
U
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
network
U
نمودار
synchronous network
U
شبکه همزمان
switching network
U
شبکه راه گزینی
wireless network
U
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
network communication
U
ارتباطشبکهای
network port
U
قسمتکارباشبکهاینترنت
value added network
U
ارزش اضافی شبکه
network socket
پریز شبکه
[کامپیوتر]
company network
U
شبکه همکار
telecommunication network
U
پبکه ارتباطات
telecommunication network
U
شبکه مخابرات
telephone network
U
شبکه تلفن
tree network
U
شبکه درختی
network socket
سوکت شبکه
[کامپیوتر]
two terminal network
U
شبکه دو قطبی
local network
U
شبکه محلی
star network
U
شبکه ستارهای
hierarchical network
U
شبکه سلسله مراتبی
cooperative network
U
شبکه همیاری
computer network
U
شبکه کامپیوتری
company network
U
شبکه شرکت
communication network
U
شبکه ارتباط و مخابرات
communication network
U
شبکه مخابراتی
multisystem network
U
شبکه چند سیستمی
communication network
U
شبکه ارتباط
isochronous network
U
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
closed network
U
شبکه بسته
network administrator
U
سرپرست شبکه
network analyser
U
شبکه کاو
network analyser
U
تحلیل کننده شبکه
network analysis
U
تحلیل شبکه
logic network
U
شبکه منطقی
democratic network
U
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
heterogeneous network
U
شبکه کامپیوتری که کامپیوترهای با نوع مختلف را بهم وصل میکند
heterogeneous network
U
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
ladder network
U
شبکه نردبانی
lattice network
U
شبکه توری منظم
four terminal network
U
شبکه چهار قطبی
fixer network
U
شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
filter network
U
شبکه ی صافی
feedback network
U
شبکه فیدبک
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
distribution network
U
شبکه پخش
distributed network
U
شبکه توزیعی
distributed network
U
شبکه توزیع شده
despotic network
U
شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com