Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
synchronous vibrator
U
لرزه گر همزمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vibrator
U
وسیله ارتعاش
vibrator
U
نوسان گیر ویبراتور
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrator
U
نوسان ساز ویبراتور
vibrator
U
دستگاه ماساژ
vibrator
U
ارتعاش کننده
vibrator
U
دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrator
U
وسیله نوسان
vibrator
U
مرتعش کننده لرزانگر
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator
U
لرزه گر
vibrator
U
دستگاه ارتعاش
vibrator
U
ویبراتور
internal vibrator
U
لرزاننده درونی
induction vibrator
U
لرزانگرالقائی مرتعش کننده القائی
induction vibrator
U
ویبراتور القائی
immersion vibrator
U
لرزاننده غوطه ور
ignition vibrator
U
پلاتین دلکو
vibrator coil
U
کویل لرزنده
synchronous
U
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
synchronous
U
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
synchronous
U
حرف ارسالی با DTE برای اطمینان از همانی صحیح وقتی هیچ حرف دیگر ارسال نشده است
synchronous
U
حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
synchronous
U
شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
synchronous
U
سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
synchronous
U
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
synchronous
U
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
synchronous
U
پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
synchronous
U
کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
synchronous
U
سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
synchronous
U
همگام
synchronous
U
هم زمان
synchronous
U
همگاه واقع شونده بطور هم زمان
synchronous
U
همزمان
synchronous
U
هماهنگ
synchronous
U
سنکرون
synchronous reactance
U
راکتانس همزمان
synchronous operation
U
عملیات همزمان
synchronous operation
U
عمل همگام
synchronous network
U
شبکه همزمان
synchronous multiplexor
U
تسهیم کننده همگام
synchronous motor
U
موتور همزمان
self synchronous devices
U
دستگاههای همگرد
synchronous sight
U
دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
synchronous speed
U
سرعت همزمان
synchronous system
U
سیستم همگام
synchronous telegraphy
U
تلگراف همزمان
synchronous timer
U
تایمر سنکرون
synchronous transmission
U
مخابره همگام
synchronous transmission
U
انتقال همزمان
synchronous transmission
U
مخابره همزمان
synchronous material
U
ماده مصنوعی
synchronous machine
U
ماشین همزمان
synchronous machine
U
ماشین همگام
synchronous impedance
U
ناگذرایی همزمان
synchronous admittance
U
گذرایی همزمان
synchronous alternator
U
مولد جریان متناوب سنکرون
synchronous circuit
U
مدار همگام
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
synchronous computer
U
کامپیوتر همگام
synchronous computer
U
کامپیوترهمزمان
synchronous condenser
U
خازن همزمان
synchronous motor
U
موتور سنکرون
synchronous converter
U
تبدیلگر دو جانبه
synchronous device
U
دستگاه همگام
synchronous device
U
دستگاه همزمان
synchronous generator
U
ژنراتور سنکرون
synchronous generator
U
مولد همزمان
three phase synchronous motor
U
موتور سنکرون سه فاز
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
synchronous phase advance
U
خازن همزمان
inductor type synchronous generator
U
توربوژنراتور
synchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
synchronous data link control
U
کنترل پیوند دادهای همگام
inductor type synchronous generator
U
ژنراتور مولدسنکرون نوع اندوکتور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com