Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
swivel piece
U
مدور دو راه
swivel piece
U
مدور لنگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
swivel
U
گشتن
swivel
U
گردنده
swivel
U
حلقه گردان
swivel
U
مفصل گردان
swivel
U
چرخاندن
swivel
U
مفصل گردنده
swivel
U
مدبر
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
U
حلقه خودگرد
swivel
U
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivel
U
لولای پاشنه گرد
swivel
U
هرزه گرد
swivel
U
نوسان کردن
swivel
U
چشمی خود گرد
swivel
U
قسمت گردند ه میخ یاپیچ سرپهن روی محورگردیده
swivel head
U
سرحلقهگردان
stacking swivel
U
حلقه چاتمه
steering swivel
U
مفصل فرمان
swivel block
U
قرقره گردان
swivel chair
U
صندلی چرخان
swivel gun
U
توپ قابل چرخش روی پایه نصب
swivel joint
U
مفصل گردان
swivel knee
U
زانویی گردان
swivel table
U
میز نوسان دار
swivel vise
U
گیره گردان
snap swivel
U
حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
tilt and swivel
U
که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
swivel lock
U
قفلچرخان
swivel flex
U
سیمروکشدارچرخان
swivel gun
U
توپ قابل چرخش روی جک تیر
swivel base
U
پایهگردنده
mooring swivel
U
مدور مهار
mooring swivel
U
خودگر مهار مین
mooring swivel
U
مدور چهار راه
swivel-tilter armchair
U
صندلیچرخدار
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
swivel wall lamp
U
لامپچرخاندیواری
dual swivel mirror
U
آینهبازشو
say one's piece
<idiom>
U
آشکارا نظر خودرا گفتن
piece
U
کمی
piece
U
قدری
piece
U
قطعه
piece
U
جورشدن
piece
U
ترکیب کردن
piece
U
وصله کردن
piece
U
یک تکه کردن
piece
U
نمایشنامه قسمت بخش
piece
U
قطعه ادبی یاموسیقی
piece
U
اسلحه گرم
piece
U
قبضه توپ یا تفنگ
of a piece with each other
U
ازسر هم همجنس یکدیگر
piece
U
سوار
one-piece
U
لباسیکسره
piece
U
مهره شطرنج
piece of eight
U
دلاراسپانیولی
piece
U
قسمت
piece
U
پاره
piece
U
قبضه سلاح
piece
U
طغرا
piece
U
طغری
by the piece
U
ازروی کار کرد
piece
U
سکه نمونه
to piece out
U
تیکه تیکه درست کردن
to piece out
U
دراز
think piece
U
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
three piece
U
درست شده از سه قسمت
three piece
U
سه پارچه
three piece
U
سه تکه
piece
U
تکه
piece
U
جزء
to piece out
U
کردن
to piece together
U
بهم پیوستن
piece
U
عدد
piece
U
فقره
piece
U
مهره پارچه
piece
U
دانه
by the piece
U
بطورمقاطعه
to pick to piece
U
سخت موردانتقادوعیبجویی قراردادن
piece of cake
<idiom>
U
آسان
end-piece
U
قطعهیانتهایی
time-piece
U
زمان
party piece
U
قطعهموسیقییاشعریکهدرمهمانیاجراگردد
middle piece
U
قطعهمیانی
to piece a garment
U
تیکه سر جامهای دادن
to piece a rope
U
تیکه سر طناب دادن
museum piece
U
قدیمی غیرعادی
one-piece coverall
U
پوششیکتکه
toe-piece
U
قسمتجلویی
toe piece
U
مهرهرویپنجه
one-piece suit
U
لباسیکسره
corbel piece
U
قسمتپیشآمده
to stub a piece
U
از کنده یاریشه پاک کردن
to pick to piece
U
پاره پاره کردن
crotch piece
U
فاق
end piece
U
انتهایدم
speak one's piece
<idiom>
U
فکر کسی را خواندن
piece-worker
U
پیمانکار
piece worker
U
مقاطعه کار
piece-worker
U
مقاطعه کار
a piece of advice
U
یک راهنمایی
piece worker
U
پیمانکار
piece-worker
U
مقاطعه چی
time-piece
U
ساعت
piece workers
U
مقاطعه چی ها
piece-workers
U
مقاطعه چی ها
piece workers
U
پیمانکار ها
piece-workers
U
پیمانکار ها
piece workers
U
مقاطعه کار ها
piece-workers
U
مقاطعه کار ها
piece worker
U
مقاطعه چی
[piece of ]
advice
U
مشورت
[piece of ]
advice
U
آگاهی
[piece of ]
advice
U
نصیحت
wreckage piece
U
تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
wreckage piece
U
تکه اتلاف
piece of writing
U
مدرک
[سند ]
[اصطلاح رسمی]
a piece of information
U
یک تکه اطلاع
museum piece
U
تکه موزه
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
wreckage piece
U
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
abutment-piece
U
تیر کف
[piece of ]
advice
U
پند
[piece of ]
advice
U
اندرز
form-piece
U
[تکه های سنگ در مشبک کاری]
dragging-piece
U
[مهار تیر شیروانی نبش]
dragon-piece
U
[مهار تیر شیروانی نبش]
corbel-piece
U
بالشتک
chimney-piece
U
آذین شومینه
ashlar-piece
U
سنگ بنا
altar-piece
U
پرده نقاشی
[یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
There is one piece missing.
یک تکه از اسباب و اثاثیه نیست.
to piece a garment
U
جامهای را با تیکه بزرگترکردن
chimney piece
U
پیش بخاری
he gave me a piece of a
U
مشورای بمن داد
head piece
U
کلاه
head piece
U
سرصفحه
head piece
U
ارایش
head piece
U
هوش
head piece
U
ادراک ادم باهوش
head piece
U
قسمت بالا
center piece
U
قسمت میانی اسباب روی میز
heavy piece
U
سوار سنگین شطرنج
kiching piece
U
میخ چوبی بزرگ
knee piece
U
زانو بند
light piece
U
سوار سبک شطرنج
mantel piece
U
گچبری دور بخاری
night piece
U
دورنمای شب
nose piece
U
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
piece dye
U
بطوریکپارچه رنگ کردن
he gave me a piece of a
U
پندی بمن داد
fowling piece
U
تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
fowling piece
U
تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
chimney piece
U
ارایش روی بخاری
contact piece
U
پلاتین
contact piece
U
کنتاکت
base piece
U
پایه پایه استقرار
cross piece
U
تیر عرضی
center piece
U
میانه
eye piece
U
عدسی سر دوربین
facr piece
U
قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز
field piece
U
توپ صحرائی
fitting piece
U
بست
fitting piece
U
تکه اتصالی
flower piece
U
تصویرگل
flower piece
U
ارایش گل
flower piece
U
گل کاری
fowling piece
U
تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
fowling piece
U
تفنگ ساچمه زنی
piece de resistance
U
امر مهم
piece de resistance
U
فقره برجسته
piece de resistance
U
کارپر اهمیت
reference piece
U
توپ مبنا
ridge piece
U
کش بالای شیروانی
sea piece
U
نقاشی منظره دریا
base piece
U
قبضه مبنا
service of the piece
U
مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
head piece
U
سر هر التی که روی سر قرارمیگیرد
tail piece
U
سیم گر
base piece
U
توپ مبنا
base piece
U
توپ اصلی
artillery piece
U
جنگ افزارتوپخانه
tail piece
U
زه گیر ارایش ته فصل
artillery piece
U
قبضه توپخانه
test piece
U
نمونه ازمایشی
test piece
U
توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
adaptor piece
U
حلقه اتصال
test piece
U
نمونه ازمایش
base piece
U
قنداق
base piece
U
کف
pole piece
U
قطبک
piece de resistance
U
خوراک اصلی
piece deresistance
U
بخش عمده خوراک
battle piece
U
تصویرجنگ
base piece
U
مقر
piece deresistance
U
مثلا تیکه بزرگی از گوشت
piece goods
U
کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
piece mark
U
شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
piece part
U
قطعه یک پارچه
pocket piece
U
سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
pinned piece
U
اچمز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com