Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
survey report
U
گزارش بازرسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
report of survey
U
گزارش تحقیقات یا بررسیها
Other Matches
survey
U
سنجیدن
survey
U
زمین پیمایی مساحی
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
بازدید کردن
survey
U
خلاصه
survey
U
مساحی
survey
U
براورد کردن
survey
U
ارزیابی کردن
survey
U
ارزیابی کردن
survey
U
تحقیق کردن
survey
U
مطالعه کردن
survey
U
تجزیه کردن
survey
U
محک زدن
survey
U
عیار گرفتن
survey
U
بررسی کردن
survey
U
بازرسی کردن
survey
U
زمینه یابی
survey
U
بررسی
survey
U
نقشه برداری
survey
U
پیمایش
survey
U
براورد
survey
U
ممیزی
survey
U
بررسی کردن بازدید
survey
U
پیمودن
survey
U
مساحی کردن
survey
U
ممیزی کردن
survey
U
بازدیدکردن
survey
U
مطالعه مجمل
survey
U
بردید
survey
U
بازرسی
survey
U
تحقیق بررسی
survey
U
بررسی کاوش منطقه
survey
U
تحقیق کردن
survey
U
بررسی کردن
survey
U
نقشه برداری زمینی
survey
U
اب نگاری دریایی
survey
U
جمع اوری اطلاعات
survey
U
نمونه گیری
survey control
U
کنترل نقشه برداری
snow survey
U
برفسنجی
site survey
U
برداشت نقشه تکهای از زمین
geophysical survey
U
مطالعه خواص فیزیکی زمین
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
counterintelligence survey
U
بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی
martitime survey
U
بازرسی دریائی
connection survey
U
نقشه برداری منطقه ربط
chemical survey
U
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
chemical survey
U
تجسس شیمیایی
chain survey
U
نقشه برداری زنجیری
chain survey
U
پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
location survey
U
بازدید در محل
field survey
U
نقشه برداری زمینی
ground survey
U
نقشه برداری زمینی
survey control
U
نقطه کنترل نقشه برداری
survey research
U
پژوهش زمینه یاب
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
survey tests
U
ازمونهای زمینه یابی
survey land
U
نقشه برداری زمین
market survey
U
بررسی بازار
radiological survey
U
تجسس تشعشع اتمی
location survey
U
بازرسی در جای اجناس درانبار
triangulation survey
U
نقشه برداری به روش مثلث بندی
under ground survey
U
برداشت زیرزمینی
Ordnance Survey
U
سازماننقشهبرداریبریتانیا
radiological survey
U
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
geological survey
U
سازمان زمین شناسی
geologic survey
U
مطالعه زمین شناسی
certificate of survey
U
گواهی بازدید
certificate of survey
U
گواهی بازرسی
survey control
U
سیستم کنترل نقشه برداری
aerial survey
U
نقشه برداری هوایی
aerial survey
U
نقشه براری هوائی
attitude survey
U
زمینه یابی نگرش
cadastral survey
U
نقشه برداری زمینی
cadastral survey
U
ممیزی زمین
board of inspection and survey
U
سازمان بازرسی
survey information center
U
مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
board of inspection and survey
U
هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
air survey photography
U
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
purdue perceptual motor survey
U
ازمون ادراکی- حرکتی پردو
guilford zimmerman temperament survey
U
خوی سنج گیلفورد- زیمرمن
guilford zimmerman aptitude survey
U
استعدادسنج گیلفورد-زیمرمن
kuder occupational interest survey
U
رغبت سنج شغلی کودر
report
U
خبر
report
U
گزارش
report
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report
U
گزارش دیدبانی
report
U
صدای شلیک
report
U
شایعه
report
U
اطلاع دادن
report
U
خبردادن
report
U
معرفی کردن خود
report
U
گزارش دادن به
the report goes
U
چنین گویند
report
U
گواهی
report
U
مدرک
report
U
شهرت
report
U
صدا
report
U
انتشار
report
U
گزارش دادن
report writer
U
نویسنده گزارش
report writer
U
گزارش نویسی
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
school report
U
گزارش اموزشگاه
self report inventories
U
پرسشنامههای خودسنجی
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
subemit a report
U
گزارش دادن
situation report
U
گزارش وضعیت
snap report
U
گزارش فوری یا انی
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
status report
U
گزارش وضعیت
submit a report
U
گزارش دادن
report program
U
برنامه گزارش
technical report
U
گزارش فنی
to make out a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
to write up a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
to draw up a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
press report
U
گزارش خبری
this report is incredible
U
این گزارش را نمیتوان باورکرد
to report for duty
U
برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
to write out a report
U
به تفصیل نوشتن گزارشی
viva report
U
گزارش شفاهی
to report
[to a body]
U
گزارش دادن
[به اداره ای]
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
report cards
U
کارنامه
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
feeder report
U
گزارشات تکمیلی
feeder report
U
گزارشات بعدی
final report
U
گزارش نهایی
fitness report
U
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
fitness report
U
تعرفه خدمتی
flash report
U
گزارش انی
flash report
U
گزارش برق اسا
hot report
U
گزارش مهم
report card
U
کارنامه
i saw the report in the rough
U
من پیش نویس این گزارش رادیدم
interim report
U
گزارش پیشرفت کار
internal report
U
گزارش داخلی
error report
U
گزارش خطا
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
docking report
U
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
annual report
U
گزارش سالانه
annual report
U
گزارش سالیانه
command report
U
گزارش فرماندهی
contact report
U
گزارش اخذ تماس
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
demand report
U
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
detailed report
U
گزارش مشروح
docking report
U
گزارش تعمیر ناو
management report
U
گزارش مدیریت
readiness to report
U
حاضر جوابی
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
readiness to report
U
امادگی برای پاسخ دادن
report file
U
فایل گزارش
report generation
U
گهارش زایی
report generation
U
تولید گزارش
report generator
U
گزارش زا
report generator
U
مولد گزارش
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator
U
تولیدگزارش
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
report generator
U
نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
hot report
U
اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
periodic report
U
گزارش دورهای
of good report
U
نیک نام
progress report
U
گزارش پیشرفت کار
neither report was correct
U
هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
periodic intelligence report
U
گزارش نوبهای اطلاعاتی
report progarm generator
U
زبان ار- پی- جی
report progarm generator
U
مولدبرنامه گزارش
report tothe director
U
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
aircraft accident report
U
گزارش سانحه هوایی
report program generator
U
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
weekly progress report
U
گزارش هفتگی کار
daily progress report
U
گزارش روزانه پیشرفت کار
project technical report
U
گزارش فنی پروژه
a true and accurate report
U
گزارشی درست و دقیق
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
project technical report
U
گزارش فنی طرح
to report somebody
[to the police]
for breach of the peace
U
از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن
[به پلیس]
شکایت کردن
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
practical extraction and report language
U
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
practical extraction and report language
U
زبان برنامه نویسی مفسر
The details of the report were verified by the police.
U
جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com