Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subscriber's loop
U
حلقه متعلق به مشترک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subscriber
U
مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscriber
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber
U
امضاء کننده
subscriber
U
مشترک
subscriber
U
متعهد
subscriber
U
تعهد کننده
subscriber
U
امضاکننده
subscriber
U
اعانه دهنده
telephone subscriber
U
مشترک تلفنی
subscriber's station
U
مرکز مشترک
subscriber's number
U
شماره مشترک
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
subscriber's line
U
خط مشترک
subscriber's line
U
خط متعلق به مشترک
subscriber's cable
U
کابل اتصال
subscriber's cable
U
کابل مشترک
subscriber of shares
U
پذیره نویس سهام
local subscriber
U
مشترک داخلی
local subscriber
U
مشترک تلفنی محلی
subscriber line
U
خط مشترک
[مخابرات]
digital subscriber line
[DSL]
U
خط مشترک دیجیتال
[مخابرات ]
asymmetric digital subscriber line
[ADSL]
U
خط مشترک دیجیتال نامتقارن
[مخابرات ]
high bit-rate digital subscriber line
[HDSL]
U
خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا
[مخابرات ]
inner loop
U
حلقهای درون حلقه دیگر
inner loop
U
حلقه درونی
inner loop
U
حلقه داخلی
for/next loop
U
حلقه NEXT/FOR
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
do while loop
U
لوپ WHILE/DO
do while loop
U
حلقه WHILE/DO
loop
U
گریز
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان گذاشتن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
U
کمند
to keep somebody in the loop
<idiom>
U
کسی را در جریان نگه داشتن
[گذاشتن]
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to be in the loop
<idiom>
U
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to be in the loop
<idiom>
U
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
while loop
U
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
loop
U
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop
U
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
U
دریچه
loop
U
مهاری
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
loop
U
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
U
سوراخ
loop
U
حلقه شدن
loop
U
حلقه زدن
loop
U
درو در انتهای خرک
loop
U
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
ضربه بلند قوس دار
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
خمیدگی
loop
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop
U
پیچ چرخ
loop
U
گره
loop
U
حلقه طناب
loop
U
حلقه
loop
U
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
U
حلقه دارکردن
loop
U
گره زدن
loop
U
پیچ خوردن حلقه زنی
loop
U
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop
U
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop stitches
U
کوکطنابی
loop body
U
بدنه حلقه
loop-hole
U
سوراخ دیدبانی
prusik loop
U
گره پلکانی
overhead loop
U
گره حلقومی یا گره بالاتنه
open loop
U
حلقه باز
open loop
U
مدار باز
nested loop
U
حلقه لانهای
nested loop
U
حلقه تو درتو
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
to stay in the loop
<idiom>
U
آگاه ماندن در
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
heel loop
قوس پاشنه
hanger loop
U
جایآویز
elastic loop
U
حلقهارتجاعی
peg loop
U
میخحلقهطناب
loop-hole
U
روزنه
button loop
U
دکمهرکاب
belt loop
U
حلقهکمربند
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
wait loop
U
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
uncontrolled loop
U
حلقه کنترل نشده
to stay in the loop
<idiom>
U
در جریان ماندن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
arrow-loop
U
شکاف تهویه
nested loop
U
حلقه اشیانهای
counting loop
U
حلقه شمارش
loop antenna
U
انتن حلقوی
loop antenna
U
انتن حلقهای
drip loop
U
حلقه ریزش اب
loop checking
U
مقابله حلقه
loop code
U
کد حلقوی
loop control
U
کنترل حلقه زنی
drill loop
U
حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
curtain loop
U
بازوبندپرده
loop counter
U
شمارنده حلقه
local loop
U
حلقه محلی
endless loop
U
حلقه بی پایان
endless loop
U
حلقه بی انتها
expansion loop
U
خم انبساط
feedback loop
U
حلقه باز خوردی
ground loop
U
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
hysteresis loop
U
حلقه پسماند
hysteresis loop
U
منحنی هیسترزیس
induction loop
U
حلقه القائی
inductive loop
U
حلقه ی القائی
infinite loop
U
حلقه نامحدود
infinite loop
U
حلقه نامتناهی
loop drive
U
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
current loop
U
حلقه جاری
armature loop
U
پیچک ارمیچر
loop sling
U
مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop body
U
تنه حلقه
armature loop
U
حلقه ارمیچر
loop sling
U
بند حلقهای
loop step
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop structure
U
ساختار حلقهای
loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
loop feeder
U
سیم تغذیه حلقوی
closed loop
U
حلقه بسته
loop pass
U
پاس قوسی
loop hole
U
روزنه
loop hole
U
گریز
loop initializaion
U
ارزش دهی اغازی در حلقه
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop line
U
دوراهی
closed loop
U
حلقه مسدود
loop sling
U
حلقه بند تفنگ
closed loop gain
U
بهره تقویت درطبقه بسته
distributor service loop
U
خطسرویسپخش
warp-loop fringe
U
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
sleeve strap loop
U
بستنوارسرآستین
open loop gain
U
بهره تقویت در حلقه باز
perfection loop knot
U
نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
single loop armature
U
ارمیچر تک پیچکی
loop mill rolling
U
نوردکاری حلقوی
varley loop test
U
ازمایش با حلقه وارلی
loop knot tie
U
گره حلقوی
tap loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump
U
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
loop control variable
U
متغییر کنترل کننده حلقه
loop control structure
U
ساختار کنترل حلقه
open loop system
U
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
input coupling loop
U
حلقه پیوست ورودی
magnetic hysteresis loop
U
حلقه هیسترزیس مغناطیسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com