Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
strong safety
U
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strong
U
نیرومند
they are 00 strong
U
نیروی انهاعبارت از 005 تن است
To have a strong wI'll.
U
اراده قوی داشتن
come on strong
<idiom>
U
فائق آمدن
strong
U
پر زور
strong
U
محکم سخت
strong
U
قوی
as strong as a horse
[an ox]
<idiom>
U
مثل گاو
[پر زور]
strong-arm
U
قدرت
strong-arm
U
دست قوی
strong arm
U
قلدری کردن
strong arm
U
قدرت
strong nerved
U
قوی الاعصاب
strong-arm
U
اعمال زورکردن
strong-arm
U
قلدری کردن
strong minded
U
دارای افکار مردانه
strong jump
U
جهش ابی شدید
He has a strong punch.
U
ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی )
strong nerved
U
قوی پی
strong-minded
U
باکله
He is strong-wI'lled.
U
آدم با اراده ای است
strong interaction
U
نیروی هسته ای قوی
[فیزیک]
strong point
U
نقطه مستحکم
head strong
U
خودسر
strong wind
U
باد قوی
strong minded
U
دارای فکر نیرومند
strong wind
U
باد تند
strong drink
U
مشروب قوی و پر الکل
strong-willed
U
پراراده
strong-willed
U
مصمم
strong-willed
U
سرسخت
strong arm
U
دست قوی
head strong
U
سرسخت
strong suit
U
دست قوی
strong squar
U
خانه قوی شطرنج
strong side
U
سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
strong arm
U
اعمال زورکردن
head strong
U
خود رای
strong point
U
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
head strong
U
لجباز لجوج
In appiarance it is a strong building.
U
بظاهر ساختمان محکمی است
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
U
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
strong vocational interest blank
U
رغبت سنج شغلی استرانگ
A good stiff ( strong ) alchoholic drink .
U
مشروب پرمایه
overall safety
U
ایمنی کامل
right safety
U
مهرهمحافظراست
safety
U
نجات
safety
U
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety
U
اطمینان
safety
U
به ضامن کردن ضامن
safety
U
ایمنی
safety
U
سلامت
safety
U
امنیت محفوفیت
safety
U
بی خطری
safety
U
امنیت
safety
U
تامین
safety
U
برقرار کردن تامین
weak safety
U
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
troop safety
U
تامین عده ها
safety valve
U
دریچه اطمینان
safety zone
U
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
ship safety
U
سلامت کشتی
safety diagram
U
دیاگرام تامین
safety wire
U
سیم ایمنی
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
safety wire
U
اشبیل ضامن
safety wire
U
سیم ضامن
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
safety trap
U
تله ایمنی
safety stop
U
ضامن اسلحه گیره ضامن
safety stop
U
ترمز خطر
safety stock
U
موجودی تضمینی
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
left safety
U
مهرهمفمنچپ
right safety back
U
مهرهمحافظعقبیراست
for reasons of safety
U
به خاطر دلایل امنیتی
safety mechanism
U
ساز و کار ایمنی
safety interlock
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlocks
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
failure safety
U
قابلیت اعتماد
failure safety
U
قابلیت اطمینان
failure safety
U
ایمنی در برابر خرابی
failure safety
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
reasons of safety
U
دلایل امنیتی
safety catch
U
ضامنتفنگ
safety binding
U
نوارامنیت
safety boot
U
چکمهیایمنی
safety cage
U
قفسهبازی
safety cap
U
کلاهکامنیتی
safety chain
U
زنجیرهامنیت
safety earmuff
U
گوشپرشامنیتی
safety goggles
U
عینکایمنی
safety handle
U
دستهایمنی
safety pad
U
تشکنجات
safety rail
U
سپرامنیتی
safety scissors
U
قیچیناخنگیر
safety tank
U
منبعامنیت
safety tether
U
احتیاجاتامنیتی
safety thermostat
U
ترموساتامنیتی
safety thong
U
تسمهامنیتی
safety area
U
مهرهایپشتدست
safety stakes
U
دستکهای تامین
safety factor
U
ضریب تامین
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
factor of safety
U
سازه ابیمی
factor of safety
U
ضریب تامین ضریب اطمینان
factor of safety
U
عامل تامین
factor of safety
U
ضریب اطمینان
i provided for his safety
U
وسائل سلامت او را فراهم کردم
put on safety
U
به ضامن کردن
put on safety
U
روی ضامن گذاشتن
safety device
U
خارضامن
safety device
U
ضامن
safety device
U
دستگاه ضامن
safety card
U
کارت تامین اتشبار
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
safety bolt
U
تفنگ ضامن دار
safety bolt
U
ضامن
safety biltz
U
حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
safety boat
U
قایق نجات
coefficient of safety
U
ضریب اطمینان
can one pass it with safety?
U
ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
safety belt
U
کمربند اطمینان
safety belt
U
کمربند ایمنی
safety pins
U
خار ضامن میله ضامن
safety pins
U
اشبیل ضامن
safety pin
U
خار ضامن میله ضامن
safety pin
U
اشبیل ضامن
safety-valves
U
دریچه اطمینان
safety-valve
U
دریچه اطمینان
safety belt
U
کمربند نجات
safety belt
U
کمربند رکاب
angle of safety
U
زاویه تامین گلوله
angle of safety
U
زاویه امنیت
safety net
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety belts
U
کمربند رکاب
safety belts
U
کمربند نجات
safety belts
U
کمربند اطمینان
safety belts
U
کمربند ایمنی
safety nets
U
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety factor
U
عامل تامین
safety regulations
U
ایین نامه جلوگیری از خطر
safety lever
U
دستگیره ضامن
safety lever
U
اهرم ضامن
safety lanes
U
مسیرهای امن دریایی
safety lamp
U
چراغ ایمنی
safety lamp
U
چراغ اطمینان
safety lamp
U
فانوس
safety lamp
U
چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety island
U
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety hook
U
قلاب اطمینان
safety limit
U
حد تامین
safety lock
U
قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock
U
ضامن اسلحه
safety razor
U
تیغ خود تراش
safety precaution
U
پیش بینیهای احتیاطی
safety post
U
پایه ایمنی
safety plug
U
پولک اطمینان
safety officer
U
افسر تامین یکان
safety motive
U
انگیزه ایمنی
safety match
U
کبریت بی خطر
safety lock
U
چفت ضامن سلاح
safety lock
U
قفل ضامن
safety hazard
U
مخاطره ایمنی
safety glasses
U
عینک ایمنی
safety fuse
U
فیوز ایمنی
safety fuse
U
فیوز اطمینان
safety gap
U
دهانه حفافت
safety fuse
U
فیوز
factor of safety
U
عامل اطمینان
safety fork
U
گیره ضامن
safety fuze
U
چاشنی
safety fork
U
دوشاخه امنیت
safety glass
U
عینک ایمنی
safety fence
U
جانپناه
safety glass
U
شیشه ایمنی
safety glass
U
شیشه بی خطراتومبیل
safety fence
U
جانپناه کنار راه
safety glass
U
شیشه نشکن
safety glass
U
شیشه اطمینان
safety fuze
U
ماسوره تامینی
left safety back
U
مهرهمحافظعقبی
ultimate factor of safety
U
ضریب اطمینان اختیاری
drivebelt safety guard
U
محافظهتسمهگرداننده
to carry a piece at safety
U
تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
steel safety wheel
U
فلزایمنیچرخ
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
healt and safety commision
U
کمیسیون سلامت و امنیت
safety locking devices
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
to put safety first
[foremost]
U
اولویت اول را به ایمنی دادن
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...