Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
string bean
U
انواع لوبیا سبز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bean
U
ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
bean
U
دانه حبه
not have a bean
<idiom>
U
حتی یک شاهی هم پول نداشتن
bean
U
باقلا
bean
U
چیزکم ارزش وجزئی
bean
U
لوبیا
jelly bean
U
نوعی اب نبات پاستیل
jelly bean
U
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
navy bean
U
لوبیای چشم بلبلی سفید
kidney bean
U
لوبیا
kidney bean
U
لوبیا قرمز
flow bean
U
توپکدرگردش
French bean
U
لوبیا
French bean
U
لوبیای سبز
soya bean
U
دانهسویا
castor bean
U
دانه سمی کرچک وخود این گیاه
marrow bean
U
لوبیای تخم درشت باغی
coffee bean
U
دانهدرختقهوه
bean tree
U
درخت خرنوب
bean pod
U
غلاف باقلا
bean pod
U
خرنوب
bean caper
U
پیرسن داری
bean feast
U
میهمانیکهدرآنغذایزیادیجهتخوردنیافتمیشود
broad bean
U
باقلا
bean sprouts
U
جوانهلوبیا/نخود/باقلا
lima bean
U
نوعی لوبیا بنام لاتین limensis Phaseolus
green bean
U
لوبیای سبز
pontic bean
U
باقلای مصری
snap bean
U
لوبیا سبز
snap bean
U
لوبیافرنگی
wax bean
U
لوبیا چیتی
st ignatius's bean
U
پاپیته
shell bean
U
دانه مغذی لوبیا
runner bean
U
رجوع شود به bean pole
shell bean
U
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
bean bag chair
U
صندلیکیسهایراحتی
french or haricot bean
U
لوبیا
use one's head/bean/noodle/noggin
<idiom>
U
عمیقا فکر کردن درمورد
to string up
U
کوک کردن
string along
U
موافق بودن
G-string
U
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
to string up
U
خفه کردن
to string up
U
دارزدن
string course
U
هره
string course
U
رخبام
string course
U
قطاربندی
G-string
U
لنگ باریک
string along
<idiom>
U
فریفتن
first string
U
درجه یک
second string
U
بازیگر ذخیره
string along
U
وفق داشتن معوق گذاردن
first string
U
منظم
to string up
U
به هیجان اوردن
to string up
U
اماده کردن
first string
U
دائمی
inner string
U
زهداخلی
to string up somebody
U
کسی را دار زدن
string
U
زهی
string
U
به نخ کشیدن
string
U
بصف کردن
string
U
زه دارکردن
string
U
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string
U
سری پیام یک سری گلوله
string
U
مربی خم کردن کمان و بستن زه
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string
U
عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string
U
ریشهای
string
U
نخ مانند
string
U
: ریش ریش
string
U
نخ ریسمان
string
U
رشته
string
U
سیم
string
U
ردیف سلسله
string
U
قطار
string
U
رشته کردن نخ کردن
string
U
زه انداختن به
string
U
کشیدن
string
U
اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string
U
بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string
U
چسبناک دراز
string out
<idiom>
U
کش دادن چیزی
to string up somebody
U
بدار آویختن کسی
string
U
سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string
U
: زه
string
U
رشته کردن
string
U
متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string
U
تعداد حروف یک رشته
string
U
برچسب مشخصات یک رشته
string
U
رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string
U
رشته خالی
string
U
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
stup string
U
رشته تنظیم
symbolic string
U
رشته علائم
string walking
U
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
string variable
U
متغیر رشته
string picture
U
روزنه کمان
string operation
U
عملکردرشتهای
casing first string
U
عایقاولینطناب
string's heddle
U
نخ کجی
outer string
U
زهبیرونی
the look end of a string
U
ان سر نخ که باز و ازاد است
to harp on one string
U
پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
to harp on one string
U
پاتوی یک کفش کردن
string's heddle
U
ورد
string tie
U
کراوات باریک
string operation
U
عملیات رشتهای
string manipulation
U
دستکاری رشتهای
shoe string
U
بند کفش
character string
U
رشته کاراکتری
long string
U
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
leading string
U
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
head string
U
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
follow the string
U
وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
empty string
U
رشته خالی
string hand
U
دستی که زه را می کشد
draw string
U
بند لیفه
check string
U
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
character string
U
رشته دخشهای
bit string
U
رشته بیتی
bit string
U
رشته ذرهای
alphabetic string
U
رشته الفبائی
string quartets
U
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartet
U
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string beans
U
انواع لوبیا سبز
navel string
U
بند ناف
null string
U
رشته پوچ
null string
U
رشته تهی
string formula
U
فرمول رشتهای
string fingers
U
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string file
U
پرونده رشتهای
string length
U
طول رشته
string silencer
U
صداگیر
string dampener
U
صداگیر
string board
U
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
string manipulation
U
دستکاری رشته
string bass
U
کنترباس
string bass
U
ویولون سل بم
string band
U
دسته موزیک سازهای سیمی
string arm
U
بازوی زه کش
shot string
U
ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
search string
U
رشته جستجو
string handling
U
بکارگیری رشته
string processing languages
U
زبانهای پردازش رشته
bow string truss
U
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
suspension insulator string
U
عایقسیمهایمتراکم
cut-string stairs
U
بغل بند باز
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com