Perdic | steering position | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	steering position U	wheelhouse

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	forward steering position U	wheelhouse
	hand steering position U	flat tiller
Other Matches

	steering U	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
	steering U	روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
	steering U	فرمان
	steering U	هدایت کردن
	steering U	راندن
	steering linkage U	اهرم بندی فرمان
	evasive steering U	اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
	steering shaft U	محور فرمان
	steering mechanism U	مکانیزم فرمان
	steering swivel U	مفصل فرمان
	steering committee U	کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
	steering yoke U	فرمان اتومبیل به شکل بال پرواز
	steering cylinder U	سیلندرفرمان
	steering tube U	تیوپفرمان
	power steering U	فرمان خودکار
	steering lever U	اهرم فرمان
	steering gear U	جعبه فرمان
	steering gear U	جعبه دنده فرمان
	steering gear U	دنده سکان
	steering wheels U	غربالک
	steering wheels U	چرخ فرمان
	steering axle U	میله فرمان
	steering axle U	میل فرمان
	steering wheels U	رل
	steering wheel U	غربالک
	steering wheel U	چرخ سکان فرمان اتومبیل
	steering brake U	قفل فرمان خود روشنی دار
	steering wheel U	چرخ فرمان
	steering wheel U	رل
	steering committee U	کمیته رهبری
	steering compass U	قطبنمای سکان
	steering gear U	دنده فرمان
	steering wheels U	چرخ سکان فرمان اتومبیل
	automatic steering device U	سکان خودکار
	steering gear housing U	بدنه جعبه فرمان
	steering wheel puller U	وسیلهای که غربالک رابیرون میکشد
	controlled stick steering U	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
	steering worm sector U	چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
	steering wheel lock U	قفل غربالک
	steering wheel hub U	قسمت میانی غربالک
	steering column lock U	قفل فرمان اتومبیل
	steering column tube U	لوله فرمان
	controlled stick steering U	دسته دنده خودکار
	steering worm sector U	تاج فرمان
	steering column gear change U	اتصال چرخ دنده فرمان
	position U	حالت محل سازمانی
	position U	مقام شغل سازمانی
	position U	مستقرشدن یاکردن
	position U	قراردادن امورات مربوط به وفایف
	position U	موقعیت
	position U	شکل موقعیت
	position U	شغل رسمی
	t position U	حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
	position U	موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
	to be in a position to do something U	موقعیتش باشد که کاری را انجام بدهند
	position U	موضع
	position U	وضع
	position U	وضعیت موضع
	position U	نهش
	position U	شغل
	position U	مرتبه مقام
	position U	جایگاه
	position U	مقام یافتن سمت
	position U	قراردادن یاگرفتن
	position U	منصب
	position U	وضعیت
	position U	مقام
	y position U	حالت- ایگرگ
	position U	بردار مکان [ریاضی]
	on position U	وضعیت وصل
	position U	مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
	position U	نظریه
	position U	جا
	position U	محل
	position U	وضع چگونگی
	an a for a position U	درخواست دهنده برای کار
	position U	محل چیزی
	position U	قرار دادن چیزی در محل خاص
	sign position U	مکان علامت
	reference position U	محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
	sign position U	موضوع علامت
	position warfare U	نبرد موضعی
	sign position U	موقعیت علامت
	position warfare U	جنگ موضعی
	set position U	اماده در نقطه اغاز
	position defense U	دفاع یا پدافندثابت
	position response U	پاسخ مکانی
	position defense U	دفاع موضعی
	position light U	علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
	position indicator U	شاخص نماها
	position habit U	عادت مکانی
	position finding U	موقعیت یابی
	position of attention U	حرکات و احترامات نظامی
	sitting position U	وضعیت نشسته
	selection of position U	انتخاب موضع
	post position U	محل اسب در شروع
	referee's position U	اعلام کشتی در خاک از سوی داور
	referee's position U	خاک شدن در کشتی
	reclining position U	حالت غنوده
	ready position U	وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
	ready position U	حالت حاضر به تیر
	print position U	موقعیت چاپ
	prone position U	وضعیت درازکش
	punch position U	محل منگنه
	prone position U	حالت درازکش
	print position U	مکان چاپ
	repetition of position U	تکرار وضعیت
	response position U	مکان جواب
	ready position U	حاضربه تیراندازی
	predicament position U	بخطر افتادن
	primary position U	موضع اصلی
	screen position U	مکان صفحه
	rigging position U	وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
	rest position U	وضعیت ساکن
	rest position U	موقعیت سکون
	rest position U	استراحتگاه
	primary position U	موضع ابتدایی
	punch position U	موضع منگنه
	forward position U	موقعیت رو به جلو
	straight position U	فرم مستقیم
	position of the ligament U	طرزقراگیریرباط
	position marker U	نشانگرموقعیت
	pike position U	وضعخمشدنبدنشکل7باپاها
	leg position U	مدلپا
	document-to-be-sent position U	موقعیتفرستادنمدارک
	arm position U	موقعیتبازو
	lotus position U	چمباتمه لوتوسی
	He has not enough experience for the position. U	برای اینکار تجربه کافی ندارد
	This position is much too small for me . U	این سمت برای من خیلی کوچک است
	position vector U	بردار مکان [ریاضی]
	pole position U	آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
	pole position U	جلوتر از همه در صف [مسابقه]
	shooting position U	حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
	lotus position U	جاگیری لوتوسی
	winning position U	پوزیسیون برنده
	supplementary position U	موضع یدکی
	supplementary position U	موضع تکمیلی
	steinitz position U	پوزیسیون اشتاینیتسی
	tuck position U	موفقیتجمعشده
	starting position U	وضعیت راه اندازی
	starting position U	وضعیت صفر
	stag position U	پاباز در هوا
	stag position U	وضع پاهای باز
	switch position U	موضع رابط دفاعی
	switch position U	موضع دفاعی بینابین
	to seek a position U	جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
	wing position U	وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
	waltz position U	رقص والس
	waiting position U	ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
	validated position U	شغل بلاتصدی سازمانی
	validated position U	محل سازمانی خالی
	unit position U	مکان واحد
	to seek a position U	نظر خواستن
	to seek a position U	مشورت کردن
	squatting position U	وضعیت چمباتمه در تیراندازی
	fist position U	وضع و حالت مشت
	duty position U	محل شغلی
	duty position U	شغل ارجاعی
	duty position U	شغل
	drilling position U	مکان مته کاری
	drilling position U	وضعیت مته کاری
	delay position U	موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
	delay position U	موضع تاخیری
	defense position U	موضع پدافندی
	defense position U	موضع دفاعی
	critical position U	پوزیسیون حساس
	covered position U	محوطه تحت پوشش موضع مخفی
	egg position U	حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
	electrode position U	رسوبگیری الکتروشیمیایی
	endo position U	موقعیت اندو
	firing position U	موقعیت احتراق
	firing position U	موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
	firing position U	موضع تیر
	financial position U	وضعیت مالی
	final position U	وضعیت نهایی
	fencing position U	گارد شمشیرباز
	extreme position U	واقع درمنتهاالیه
	extreme position U	وضعیت نهایی
	estimated position U	نقطه براوردی
	estimated position U	نقطه تخمینی
	equilibrium position U	وضع تعادل
	covered position U	موضع پوشیده
	consolidation of position U	تکمیل ارایش مواضع
	air position U	وضعیت هوایی
	axial position U	حالت محوری قرارگاه محوری
	axial position U	وضعیت محوری
	attack position U	موضع تک
	assumed position U	موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
	assumed position U	موضع فرضی
	secondary position U	موضع فرعی
	secondary position U	موضع یدکی
	alternate position U	موضع فرعی
	alternate position U	موضع یدکی
	all position welding U	جوشکاری دو طرفه
	battle position U	موضع نبرد
	battle position U	محل ناو در دریا
	benzylic position U	موقعیت بنزیلی
	consolidation of position U	تحکیم مواضع
	commitment position U	نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
	comma position U	وضع بدن در پیچ زدن