Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
statute labour
U
بیگار
statute labour
U
بیگاری
statute labour
U
کار اجباری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
statute
U
حکم اساسنامه
statute
U
قانون موضوعه
statute
U
قانون مدون
statute
U
فریضه
statute
U
قانونی اساسنامه شرکت
statute
U
احکام قانونی
statute
U
قانون
statute book
U
کتاب نظامنامه
declaratory statute
U
قانون اعلامی
statute book
U
کتاب قانون
statute book
U
قوانین موضوعه
statute of limitations
U
قانون مرور زمان
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
penal statute
U
قانون جزا
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
preamble of a statute
U
مقدمه قانون
statute at large
U
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
barred by statute
U
مشمول مرور زمان
statute mile
U
میل رسمی معادل 0825 فوت
statute mile
U
مایل رسمی
statute of fraud
U
قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
statute of limitation
U
مرور زمان
declaratory statute
U
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
in labour
U
سر زا
f.labour
U
بیگاری
in labour
U
در حال زایمان
labour
U
کوشش کردن
labour
U
نیروی انسانی
labour
U
رنج
labour
U
تقلاکردن
labour
U
زحمت کشیدن
labour
U
حزب کارگر
labour
U
درد زایمان
labour
U
کارگر
labour
U
کار
labour
U
کارگر عمله
labour
U
زحمت کوشش
skilled labour
U
کارگر ماهر
premature labour
U
زاییمان پیش از موعد طبیعی
labour force
U
مردمیکهتوانائیکارکردندارند
slave labour
U
بردهداری
labour day
U
روز کارگر
manual labour
U
امضای دستی
unskilled labour
U
کارگرانی که کارشان استادای نخواهد
labour-intensive
U
صنعتیکهبهتعدادکارگرزیادینیازمنداست
labour market
U
متقاضیکار
unpaid labour
U
بیگار
unpaid labour
U
بیگاری
unskilled labour
U
کارهایی که استادی
unskilled labour
U
نخواهد
bonded labour
U
کارکردندرقبالپولیکهقبلاقرضگرفتهشده
labour union
U
اتحادیه کارگران
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
labour office
U
اداره کارگزینی
direct labour
U
دستمزد مستقیم
day labour
U
کار روزمزد
date labour
U
کار روز مزد
common labour
U
کارگر عمومی
casual labour
U
کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
casual labour
U
کارگر اتفاقی
labour-saving
U
کار کم کن رنج گاه
labour saving
U
کار کم کن رنج گاه
hard labour
U
اعمال شاقه
division of labour
U
تقسیم کار
Labour Party
U
حزب کارگر
forced labour
U
بیگاری
forced labour
U
کار اجباری
labour law
U
حقوق کار
labour law
U
قانون کار
divisions of labour
U
تقسیم کار
labour code
U
قانون کار
labour act
U
قانون کار
indirect labour
U
هزینه دستمزد غیرمستقیم
indirect labour
U
کار غیرمستقیم
labour is often the father of pleasure
<proverb>
U
مقام عیش میسر نمی شود بی رنج
to labour
[British English]
U
در کار رنج بردن
[زحمت کشیدن ]
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
imprisonment with hard labour
U
حبس با اعمال شاقه
labour intensive industry
U
صنعت کاربر
child labour legislation
U
قانون مربوط به کارخردسالان
labour intensive industry
U
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...