English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
starting rheostat U رئوستای راه انداز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rheostat U روستات
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U رئوستا
rheostat U مقاومت متغیر
rheostat U جنبه مقاومت الکتریکی
plate rheostat U رئوستای صفحهای
rheostat regulation U تنظیم با رئوستا
water rheostat U رئوستای ابی
filament rheostat U رئوستای افروزه
carbon rheostat U رئوستای کربنی
field rheostat U رگولاتورمیدان
box rheostat U رئوستای جعبهای
dimming rheostat U رئوستای کاهنده
field rheostat U رئوستای میدان
field rheostat U تنظیم کننده میدان
battery charging rheostat U رئوستای باتری پر کن
starting U راه اندازی
Now I'm starting to believe it. U دارم یواش یواش قبولش میکنم.
starting time U زمان راه اندازی
starting torque U گشتاور پیچشی راه انداز
starting rate U خرج پر کردن
starting procese U فرایند راه اندازی
starting pressure U فشار استارت
starting power U قدرت راه اندازی
starting power U توانایی راه اندازی
starting post U تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
starting post U تیرمبدا
starting torque U کشتاور راه اندازی
starting winding U سیم پیچی راه اندازی
starting motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting point U نقطهشروعسفر
starting positions U موقعیتآغاز
starting whistle U سوت آغاز بازی [ورزش]
starting line U خطآغاز
starting furlong U شروعدرازا
starting dive U شیرجهآغاز
starting cable U کابلراهاندازی
starting position U وضعیت راه اندازی
starting position U وضعیت صفر
starting chamber U محفظه استارت
starting box U محل هر سگ در مسابقه سگدوانی
starting box U رئوستای راه انداز
starting block U تخته استارت
starting block U سکوی شروع
starting battery U باتری استارت
jump-starting U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
cold starting U راه اندازی در حالت سرد
starting crank U هندل اتومبیل
starting current U امپر استارت
starting current U جریان راه اندازی
starting motor U موتور راه اندازی
starting motor U موتور استارت
starting lever U اهرم راه اندازی
starting gate U دروازه شروع
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
starting platform U سکوی شروع
starting electrode U الکترد اغازگر
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
magnetic starting switch U سویچ مغناطیسی
centrifugal starting switch U سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
starting bar (backstroke) U میلهایستاده
grid current starting point U نقطه راه اندازی جریان شبکه
foot operated starting switch استارتر پایی
foot operated starting switch U کلید راه انداز پایی
What advice would you give to someone starting up in business? U چه توصیه ای شما به کسی که کسب و کار راه می اندازد می کنید؟
compressed air starting unit U واحدراهاندازیهوایکمپرسی
motor brush starting switch U سویچ زغالی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com