Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
starting dive
U
شیرجهآغاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dive
U
غوطه خوردن
take a dive
U
تظاهر به ناک اوت
inward dive
U
شیرجه پشت به استخر
dive
U
غور
dive
شیرجه رفتن
dive
U
غواصی کردن
dive
U
فرو رفتن
dive
U
تفحص کردن
dive
شیرجه
no decompression dive
U
غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
nose dive
U
ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
power dive
U
شیرجه رفتن هواپیما
power dive
U
شیرجه
power dive
U
با استفاده از نیروی موتور طیاره
racing dive
U
شیرجه افقی دراغاز مسابقه
scuba dive
U
فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
skin dive
U
زیر ابی رفتن
skin dive
U
غوص کردن
height of the dive
U
ارتفاعپرش
backward dive
U
شیرجهبهپشت
swan dive
U
شیرجه فرشته
swan dive
U
شیرجه
surface dive
U
غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
twist dive
U
پیچپرش
armstand dive
U
شیرجه توام با بالانس
armstand dive
U
بالانس برگشت
back dive
U
شیرجه از پشت و فرود با پا
crash dive
U
ناگهان بزیر اب رفتن
dive angle
U
زاویه شیرجه هواپیما
dive bomber
U
هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
dive bombing
U
بمباران کردن در حالت شیرجه
dive flap
U
ترمز هوایی از نوع فلپ
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
reverse dive
U
شیرجه وارونه
forward dive
U
شیرجه رو به اب با چرخش
starting
U
راه اندازی
Now I'm starting to believe it.
U
دارم یواش یواش قبولش میکنم.
starting rate
U
خرج پر کردن
starting torque
U
کشتاور راه اندازی
starting power
U
قدرت راه اندازی
starting pressure
U
فشار استارت
starting torque
U
گشتاور پیچشی راه انداز
starting time
U
زمان راه اندازی
starting procese
U
فرایند راه اندازی
starting rheostat
U
رئوستای راه انداز
starting point
U
نقطهشروعسفر
starting winding
U
سیم پیچی راه اندازی
starting whistle
U
سوت آغاز بازی
[ورزش]
starting cable
U
کابلراهاندازی
starting furlong
U
شروعدرازا
starting line
U
خطآغاز
starting positions
U
موقعیتآغاز
starting motor
U
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
starting power
U
توانایی راه اندازی
starting post
U
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
starting current
U
امپر استارت
starting crank
U
هندل اتومبیل
starting chamber
U
محفظه استارت
jump-starting
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
starting box
U
محل هر سگ در مسابقه سگدوانی
starting box
U
رئوستای راه انداز
starting block
U
تخته استارت
starting block
U
سکوی شروع
starting battery
U
باتری استارت
cold starting
U
راه اندازی در حالت سرد
starting current
U
جریان راه اندازی
starting post
U
تیرمبدا
starting position
U
وضعیت راه اندازی
starting position
U
وضعیت صفر
starting platform
U
سکوی شروع
starting motor
U
موتور راه اندازی
starting motor
U
موتور استارت
starting lever
U
اهرم راه اندازی
starting gate
U
دروازه شروع
starting fee
U
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
starting electrode
U
الکترد اغازگر
centrifugal starting switch
U
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
starting with the issue of July 1
U
هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
magnetic starting switch
U
سویچ مغناطیسی
starting bar (backstroke)
U
میلهایستاده
foot operated starting switch
استارتر پایی
grid current starting point
U
نقطه راه اندازی جریان شبکه
foot operated starting switch
U
کلید راه انداز پایی
What advice would you give to someone starting up in business?
U
چه توصیه ای شما به کسی که کسب و کار راه می اندازد می کنید؟
compressed air starting unit
U
واحدراهاندازیهوایکمپرسی
motor brush starting switch
U
سویچ زغالی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com