English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stanford binet intelligence scale U مقیاس هوشی استانفورد-بینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
binet simon scale U مقیاس بینه- سیمون
leiter adult intelligence scale U مقیاس هوشی لایتر برای بزرگسالان
wechsler adult intelligence scale U مقیاس هوشی وکسلر برای بزرگسالان
stanford achivement test U ازمون پیشرفت تحصیلی استانفورد
intelligence U اطلاعات
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
intelligence U اطلاع
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence U اطلاعات نظامی
intelligence U هوش
intelligence U فراست
intelligence U فهم بینش
intelligence U اگاهی
intelligence U روح پاک یادانشمند
intelligence U خبرگیری جاسوسی
intelligence U فرشته
intelligence U زیرکی
intelligence test U ازمون هوش
intelligence quotient U عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد
acoustical intelligence U اطلاعات جمع اوری شده ازسیستم صوتی
local intelligence U هوش محلی
artificial intelligence U هوش ساختگی
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
weather intelligence U اطلاعات هواشناسی
verbal intelligence U هوش کلامی
biographical intelligence U اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
the supreme intelligence U عقل کل
critical intelligence U اطلاعات مهم
to give intelligence U اگاهی دادن
critical intelligence U اطلاعات حیاتی
crystalized intelligence U هوش متبلور
to give intelligence U خبر دادن
concrete intelligence U هوش عینی
combat intelligence U اطلاعات رزمی
counter intelligence U ضداطلاعات
tactical intelligence U اطلاعات جنگی
intelligence department U ادارهای که وفیفه اش جمع اوری اطلاعات است
intelligence office U دفتر اطلاعات
intelligence office U دفتر راهنمایی
intelligence journal U دفتریادداشت اطلاعات
intelligence journal U دفتر روزنامه اطلاعات
intelligence estimate U براورداطلاعاتی
intelligence estimate U براورد اطلاعات
intelligence department U اداره اطلاعات
intelligence data U عناصر اطلاعات
intelligence annex U پیوست اطلاعات
intelligence annex U پیوست اطلاعاتی
intelligence collection U جمع اوری اطلاعات
intelligence collection U طرح جمع اوری اطلاعات
general intelligence U هوش عمومی
intelligence process U جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
tactical intelligence U اطلاعات تاکتیکی
departmental intelligence U اطلاعات اداری
departmental intelligence U اطلاعات وزارت خانهای
dispersed intelligence U یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
social intelligence U هوش اجتماعی
intelligence test U ازمایش هوش
intelligence summary U خلاصه وضعیت اطلاعاتی
intelligence summary U خلاصه اطلاعاتی
intelligence signal U پیام خبری
intelligence service U اداره اطلاعات
fluid intelligence U هوش سیال
intelligence service U قسمت اطلاعات
intelligence cycle U مدار اطلاعاتی
artificial intelligence U هوش ماشینی
artificial intelligence U هوش مصنوعی
machine intelligence U هوش ماشین
military intelligence U اطلاعات نظامی
marketing intelligence U اطلاعات بازاریابی
automated intelligence file U پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
Central Intelligence Agency U مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
periodic intelligence report U گزارش نوبهای اطلاعاتی
lorge thorndike intelligence test U هوش ازمای لورج- ترندایک
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
f scale U مقیاس اف
scale U مقیاس گذاشتن
scale up U افزایش به نسبت ثابت
scale up U افزایش مقیاس
scale U مقیاس کردن
scale U نرخ دو مقدار
scale U کمتریا افزایش نسبت
scale U مشابه 8865
scale U کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
scale U قطعه
t scale U مقیاس T
scale U حرکت تعادلی ژیمناستیک کندن فلسهای ماهی
scale up U افزایش
scale U درجه بندی
scale down U کاهش مقیاس
scale down U به نسبت ثابت
scale down U کاهش
scale down U کاهش تدریجی
scale U درجه
scale U خطکش
scale U طبلک درجه
scale U ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
scale U مقیاس نقشه
scale U قپان
scale U ترازو
scale U جدول
scale U شاخص
scale U میزان مقیاس درجه
scale U طبله
scale U مقیاس
to scale up or down U مقیاس چیزیرابزرگتر یاکوچکتر کردن
x scale U در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
m f scale U مقیاس نرینگی- مادینگی
scale value U ارزش مقیاسی
two scale U دو مقیاسی
z scale U نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
z scale U مقیاس " زی "
y scale U در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
x scale U مقیاس طولی عکس
to scale down U پایین اوردن ومطابق مقیاس قراردادن
scale U فلس پشم [این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
k scale U مقیاس ک
scale U ن
scale U دسته بندی
two scale U دودویی
numerical scale U مقیاس عددی
nominal scale U مقیاس اسمی
percentile scale U مقیاس صدکی
nominal scale U مقیاس
numerical scale U مقیاس شماره بندی شده
plotting scale U خط کش مختصات
plateform scale U قپان سکوب دار
nominal scale U شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
ordinal scale U مقیاس ترتیبی
photographic scale U مقیاس عکاسی
range scale U طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
point scale U مقیاس امتیازی
medium scale U نقشه مقیاس متوسط
reasonable scale U مخارج متعارفه
scale board U تخته نازک
micrometer scale U طبله میکرومتر
micrometer scale U طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
ration scale U مقیاس نسبتی
rating scale U مقیاس درجه بندی
range scale U طبله مسافت
psychological scale U مقیاس روانی
product scale U مقیاس فراورده
scale armor U زره پولک دار
plotting scale U خط کش مسافت یاب
precision scale U مقیاس دقیق
needle scale U حرکت تعادلی روی یک پا
return to scale U بازده نسبت به مقیاس
on a grand scale <adv.> U در مقیاس بزرگ
distance scale U مقیاسمسافت
depth scale U مقیاسعمیق
cine scale U صفحهنشانگر
Celsius scale U درجهیسیلیوس
belly scale U شکمصاف
aperture scale U دهانهمقیاسدرجه
altitude scale U ارتفاعدیجیتالی
Richter Scale U میزان ریشتر
windage scale U مقیاس تغییر سمت
vertical scale U عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
transverse scale U مقیاس عرضی
graduated scale U ترازویدرجهدار
height scale U پایهارتفاع
kitchen scale U ترازویآشپزخانه
on a grand scale <adv.> U به مقدار زیاد
exposure scale U جدول پرتوگیری [عکاسی]
At the rate of . On a scale of . U به میزان
vernier scale U قالبنمایش
transfer scale U پایهانتقال
tempo scale U میزانتمپو
scale leaf U برگقطعهای
letter scale U مقیاسنامهها
latitude scale U مقیاسجغرافیایی
tonal scale U مقیاس صوتی
to turn the scale U قطعی بودن
to turn the scale U قاطع بودن
scale of weights U جدول وزنهایی که اسب مسابقه باید تحمل کند
scale of project U وسعت طرح
scale of project U اندازه طرح
scale of production U مقیاس تولید
scale of preferences U مقیاس برتریها
scale of preferences U مقیاس رجحانها
scale of balance U کپه
scale factor U ضریب مقیاس
scale factor U ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
scale factor U ضریب اندازه
scale factor U پیمایش
Richter Scale U درجهی ریشتر
sight scale U طبله نشانه روی
sight scale U مقیاس نشانه روی
to sink in the scale U در مقام تنزل کردن
to sink in the scale U پایین رفتن
to scale awall U بالارفتن ازدیوار
the scale preponderates U کفه ترازو پایین میرود
temperature scale U مقیاس دما
swan scale U تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
stanine scale U مقیاس نه بخشی
splash scale U طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
spectral scale U مقیاس طیفی
site scale U دستگاه تراز توپ
site scale U طبله تراز
scale factor U مقیاس گذاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com