Perdic | standing operating procedures | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 196 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	standing operating procedures U	روش جاری عملیاتی
	standing operating procedures U	روش جاری مخابرات

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	procedures U	روش کار
	procedures U	تشریفات
	procedures U	شیوه ها
	procedures U	طرق عمل طرز عمل
	procedures U	طرق استفاده
	procedures U	روشها
	recovery procedures U	روشهای اخراجات
	What are the collection procedures for ...? U	روند جمع آوری برای ... چه [جور] است ؟
	recovery procedures U	روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
	radio procedures U	روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
	access procedures U	روشهای مربوط به کشف وخنثی کردن و تخریب موادمنفجره یا بی اثر کردن موادمنفجره
	recovery procedures U	روشهای بازیابی
	stochatic procedures U	رویههای اتفاقی
	error recovery procedures U	رویههای ترمیم خطا
	Due to the review security procedures were modified . U	به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
	standing U	موقعیت تیم در جدول مسابقه ها
	I am standing by you . I am right behind you . U	هوایت را دارم
	standing U	معتبر
	standing U	ثابت دستورالعمل ثابت
	standing U	ایستاده
	standing U	راکد
	standing U	ثابت همیشگی
	standing U	دائمی
	standing U	سرپا وضع
	standing U	مقام
	standing U	اعتبار
	standing U	دوام شهرت
	standing U	ارتش ثابت
	standing U	روش جاری
	standing U	اعیانی
	standing U	اعیان
	standing U	مدت
	standing wave U	موج ایستاده
	standing switch U	رودست با مایه ارنج
	free-standing U	آزاد
	standing start U	استارت ایستاده
	standing wave U	موج ساکن
	standing wave U	موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
	free-standing U	مستقل
	free-standing U	مجزا
	free-standing U	غیرمتصل
	free-standing U	خودایستا
	long-standing U	دیرین
	long-standing U	از مدتها پیش
	standing surety for each other U	تضامن
	of long standing U	بادوام
	standing rules U	مقر رات
	standing rules U	مقر ره
	standing army U	ارتش منظم
	standing army U	ارتش کادر ثابت
	standing committee U	کمیته دائمی
	standing crop U	محصول سرپا
	standing derrick U	دریک ثابت
	standing light U	چراغ ثابت
	standing light U	چراغ پلیسی
	standing part U	قسمت ثابت تاکل
	standing part U	قسمت ثابت
	standing part U	قسمت ایستا
	standing patrol U	گشتی ثابت
	standing property U	اعیان
	standing property U	اعیانی
	standing rigging U	بکسلهای ثابت
	standing rigging U	طنابهای ثابت
	standing rules U	نظامات
	standing army U	ارتش دائمی
	of long standing U	طولانی
	standing room U	جای ایستادن
	standing order U	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
	standing orders U	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
	standing orders U	اوامر ویژه
	standing orders U	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
	standing orders U	امریه نظامی
	standing orders U	دستور جاری
	standing order U	اوامر ویژه
	standing order U	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
	standing order U	امریه نظامی
	standing order U	دستور جاری
	standing ovation U	ایستادنبهنشانهاحترام
	his standing with his colleagues U	شهرت او [مرد ] میان همکاران خود
	longest-standing U	از مدتها پیش
	longer-standing U	دیرین
	longest-standing U	دیرین
	long-standing U	از دیرگاه
	longest-standing U	از دیرگاه
	standing grain U	ذرت در ساقه [گیاه شناسی]
	longer-standing U	از دیرگاه
	of good standing U	معتبر
	longer-standing U	از مدتها پیش
	operating U	عملیاتی
	operating U	عامل
	self operating U	خود کار
	a person of high standing U	آدمی بالا مقام [پر احترام]
	standing broad jump U	پرش طول بدون دورخیز
	standing high jump U	پرش ارتفاع بدون دورخیز
	pressing: standing press U	پایهفشار
	Our organization is just standing on its own feet. U	تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
	I was standing at the street corner . U	درگوشه خیابان ایستاده بودم
	standing signal instructions U	دستورات ثابت مخابراتی
	communication standing instructions U	دستورات ثابت مخابراتی
	a company of good standing U	شرکتی با اعتبار
	free standing columns U	ستونهای مستقل یا مجزا
	operating temperature U	درجه حرارت کار
	operating temperature U	دمای عملیاتی
	operating system/ U	سیستم عامل دو
	operating supplies U	مواد کمکی
	operating strenght U	پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
	operating voltage U	ولتاژ کار
	operating weight U	وزن عملیاتی
	operating system U	سیستم عامل
	operating cord U	نختنظیم
	operating dam U	سدعملیاتی
	operating floor U	عملیاتزمین
	operating rod U	میلهعملیات
	operating stand U	اطاق هدایت
	operating staff U	متصدیان
	operating room U	اطاق عمل
	operating capital U	سرمایه در گردش
	operating condition U	رژیم
	operating conditions U	رژیم
	operating cost U	هزینه عملیاتی
	operating cost U	هزینه بهره برداری
	operating cost U	مخارج عملیاتی
	operating expenses U	مخارج عملیاتی
	operating force U	نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
	operating handle U	دستگیره عامل
	operating handle U	دستگیره کولاس
	operating budget U	بودجه بهره برداری
	operating budget U	بودجه عملیاتی
	operating bridge U	پل کارگاهی
	operating rooms U	جایگاه عمل
	operating rooms U	اطاق عمل
	operating systems U	سیستم عامل
	operating theatre U	نمایشگاه عمل جراحی
	operating theatres U	نمایشگاه عمل جراحی
	field operating U	عمل کننده در صحرا
	field operating U	فعال درصحرا رده صحرایی
	operating room U	جایگاه عمل
	machine operating U	عملکرد ماشین
	operating agency U	شعبه عامل
	operating agency U	قسمت اجرایی
	operating bridge U	پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
	operating handle U	دستگیره راه اندازی
	operating instruction U	مقررات کار
	operating staff U	کارمندان عملیاتی
	operating profit U	سود عملیاتی
	operating profit U	سود ناخالص
	operating program U	برنامه اجرایی
	operating program U	برنامه عملیات
	operating ratio U	نسبت کارکرد موتور یا ناو
	operating ratio U	نرخ عملیاتی
	operating ratio U	نسبت عملیاتی
	operating slide U	دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
	operating signal U	سیگنال دستگاه
	operating signal U	چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
	operating speed U	سرعت عملیاتی
	operating speed U	سرعت عملکرد کار
	operating point U	نقطه کار
	operating level U	سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
	operating lever U	اهرم گرداننده
	operating lever U	اهرم عامل اهرم کولاس
	operating lever U	دستگیره عامل کولاس
	operating lever U	اهرم عملکرد
	operating loss U	زیان عملیاتی
	operating level U	سطح فعالیت
	operating key	کلید گزینش
	operating manual U	دستورالعمل
	operating personnel U	پرسنل فعال
	operating instruction U	دستور کار
	operating personnel U	افرادی که با یک دستگاه کار می کنند یا قسمتی را به کار می اندازند
	operating manual U	دستور کار
	operating panel U	تابلوی عملکرد
	deployment operating base U	پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
	shortest operating time U	کوتاهترین زمان عملیات
	crypt operating instructions U	دستورالعملهای انجام عملیات رمز دستورات کار با رمز
	gate operating platform U	سکوی مانور دریچه ها
	aitcraft operating weight U	وزن اصلی هواپیما
	tape operating system U	سیستم عامل نوار
	current operating allowance U	سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
	disk operating system U	سیستم عامل گردهای
	disk operating system U	کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
	host operating system U	سیستم عامل میزبان
	goest operating system U	سیستم عامل مهمان
	network operating system U	سیستم عامل شبکه
	gate operating ring U	حلقهورودیعملکننده
	gate operating deck U	سکوی مانور دریچه ها
	operating system monitor U	مبصر سیستم عامل
	maximum operating voltage U	ولتاژ کار حداکثر
	fleet operating base U	پایگاه عملیاتی ناوگان
	point takedown with inside standing leg U	زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
	virtual storage operating system U	سیستم عامل حافظه مجازی
	breechblock operating lever assembly U	سطحبازکنندهگلنگدنتفنگ
	general purpose operating system U	سیستم عامل همه منظوره
	multiple loading operating system U	سیستم عامل بارکننده چندتایی
	alternate escort operating base U	پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور