English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stake driver U بوتیمار معمولی امریکایی
stake driver U تیرکوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stake U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake U شرط
stake U شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stake U بچوب یا بمیخ بستن
stake U قائم کردن
stake U محکم کردن
stake U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stake U دستک
stake U تیرک
stake U میخ چوبی
stake U میله چوبی
at stake U نامعلوم موضوع بحث
at stake U د ر گرو
stake U گرو
to stake off U مساحتی را میخچه کوبی کردن
stake-out U محل تحت مراقبت
stake-out U زیرنظر گیری
stake-out U تحت نظر قراردهی
at stake U در خطر
sweep stake U شرط بندی اسب دوانی
stake-outs U محل تحت مراقبت
stake pocket U جیبتودهای
stake truck U کامیون نرده دار
stake holder U کسی که پول شرط بندی یاثمن معامله را به او می سپارند
to increase the stake U داو کردن
to stake money on something U سرچیزی شرط بندی کردن پول روی چیزی گروگذاشتن
stake-outs U تحت نظر قراردهی
he suffered at the stake U او را زنده سوزاندند
he suffered at the stake U زنده سوخته شد
handicap stake U مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
stake-outs U زیرنظر گیری
aiming stake U شاخص کوچک
aiming stake U دستک نشانه روی
driver U نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
driver U برنامه راه اندازی
driver U راه انداز
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver U مرحله تحریک
driver U چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
driver U راننده اتومبیل راننده ارابه
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver U راننده گرداننده
driver U اتومبیل ران
driver U محرک
driver U راننده
driver U شوفر سورچی
driver U گاری چی
test driver U برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
database driver U برنامه راه انداز پایگاه داده
screw driver U اچار پیچکشی
screw driver U اچار پیچ گوشتی
screw driver U پیچ گوشتی
water driver U مقنی
train driver U راننده قطار
owner-driver U رانندهایکهمالکخودرونیزباشد
driver's licence U گواهینامهرانندگی
driver's cab U کابینلکوموتیوران
cab driver U تاکسیران
cab driver U رانندهی تاکسی
winch driver U winchoperator : syn
winch driver U متصدی دوار
quill driver U قلم زن
slave driver U نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
driver's dormitory U خوابگاه رانندگان
driver unit U واحد محرک
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
device driver U محرک دستگاه
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
catch driver U راننده اجیر ارابه
camel driver U شتردار
camel driver U ساربان
bus driver U راننده اتوبوس
assistant driver U کمک راننده
assistant driver U شاگرد شوفر
ass driver U خرران
ass driver U خرک چی
bus driver U محرک گذرگاه
driver's mate U شاگرد راننده
pile driver U ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
pile driver U شمعکوب
printer driver U برنامه راه انداز چاپگر
pile driver U تیرکوب
peripheral driver U محرک جنبی
mule driver U قاطر چی
provisional driver U راننده تازه کار ارابه
mule driver U استربان
engine driver U لوکوموتیوران
line driver U محرک خط
line driver U خط ران
quill driver U نویسنده
elephant driver U پیلبان
locomotive driver [British E] U راننده قطار
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
blocking oscillator driver U راه انداز اوسیلاتور انسدادی
cordless drill driver U دریل برقی [دریلی که با باطری کار می کند] [ابزار]
installable device driver U درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
steam pile driver U شمعکوب بخاری
steam pile driver U دنگ بخاری
back-seat driver U آدم فضول
If Ali is the camel-driver , he knows where to lea. <proverb> U اگر على ساربان است مى داند شتر را کجا بخواباند .
The driver coaxed his bus through the snow. U راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
to pass your driver's license test at the first attempt U آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com