English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
squawk flash U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk U مخابره کردن
squawk U فریاد
squawk U قدقدکردن جیغ
squawk U صدای اردک دراوردن
squawk U غرولند کردن
squawk U اعتراض کردن
squawk U جیغ ناگهانی زدن
squawk about <idiom> U شکایت درموردچیزی داشتن
squawk box U دستگاه مخابره داخلی ناو
stop squawk U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
squawk low U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
squawk may day U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
squawk mike U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
flash U تابش انی
flash U حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود
flash U عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flash U معدن موازی سریع A/D.
flash U شدت حرف که روشن و خاموش شود
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
in a flash U درانی
in a flash U بیک چشم برهم زدن
flash U درخش
flash U فلاش
flash U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash U تشعشع
flash U لحظه
flash U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash U بروز ناگهانی جلوه
flash U یک ان
flash U روشنایی مختصر
flash U برق
flash U برق زدن
flash U نور برق دهانه توپ یا تفنگ
flash U تاباندن
flash U درخشیدن
flash U پیام انی یا برق اسا
flash U تلالو تاباندن
flash U فلاش عکاسی
flash U زودگذشتن
flash report U گزارش انی
flash report U گزارش برق اسا
flash signal U علامت فلاش
flash in the pan <idiom> U ابتدا عالی وبعد خراب شدن ،شکست خوردن
flash reducer U کم کننده شعله باروت
flash ranging U مسافت یابی نوری
flash point U نقطه احتراق
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
flash signal U سیگنال فلاش
flash suppressor U شعله پوش
flash hider U مخفیکنندهنوردهانهنفنگ
x ray flash U فلاش رونتگن
flash floods U سیل برق اسا
flash suppressor U خنثی کننده شعله دهانه توپ
light flash U فلاش نور
flash fuze U چاشنی الکتریکی
helium flash U جرقه هلیومی
flash weld U جوش شعلهای
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
flash reducer U کم کننده برق دهانه توپ
flash hook U قلاب گوشت
flash fuze U ماسوره الکتریکی یا جرقهای
flash fly U مگس وحشراتی که گوشت میخورند
flash defilade U پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
flash color U زمینه
flash color U رنگ اصلی
flash color U رنگ مبنا
flash card U ورقه تمرین بصری
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
flash bulb U فلاش دوربین عکاسی
flash blindness U کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
electronic flash U فلاش الکترونی
flash burns U سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
flash burn U سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
flash flood U سیل برق اسا
flash photography U عکاسی شب بابرق
flash message U پیام برق اسا
flash photolysis U نورکافت درخشی
flash message U پیام انی
flash point U نقطه اشتعال
flash light U نور برق
flash light U چراغ قوه
flash lamp U لامپ پر نور عکاسی
flash in the pan U جوشش انی وبی نتیجه
flash in the pan U کوشش بیهوده
flash house U دزدخانه جنده خانه
flash house U جایگاه دزدان
flash to bang time U زمان بین دیدن برق دهانه توپ تا شنیدن صدای انفجارگلوله
flash butt welding U جوشکاری لب به لب
flash point tester U ازمایش کننده نقطه اشتعال
flash ranging location U تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
flash to bang time U فاصله زمانی بین نور و صدای گلوله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com