Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
square rigger
U
نوعی کشتی بادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rigger
U
کسی که پیشه اش بستن بادبانهاوکوبیدن میخهای کشتی است
square out
U
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
three square
U
بشکل مثلث
t square
U
خطکش چلیپایی
t square
U
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
three square
U
دارای سه ضلع مساوی
three square
U
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
try square
U
گونیای فلزی
four-square
U
کاملا مربع
square in
U
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
by the square
U
بدقت
by the square
U
درست
mean square
U
یک مربع حسابی
on the square
U
بدون کجی
on the square
U
بدرستی
on the square
U
بانصاف
out of square
U
کج
out of square
U
خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
square away
U
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
four-square
U
چهار گوشهی کامل
four-square
U
چهارگوش
four-square
U
پراراده
four-square
U
به طور صریح
four-square
U
با صراحت
four-square
U
رک
four-square
U
مصممانه
square away
<idiom>
U
برنامه ریزی کردن
square one
<idiom>
U
درآغاز
to square up
U
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
four-square
U
مصمم
four-square
U
استوار
four-square
U
پابرجا
four-square
U
رک و راست
four-square
U
بیشیله پیله
four-square
U
راستگو
four-square
U
صادق
four-square
U
بیرودربایستی
four-square
U
صریح
four-square
U
محکم
four-square
U
قرص
square
U
جوردراوردن
square
U
خانه شطرنج
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
جذر میدان
square
U
مجذور
square
U
به یک طرف میله وعمود به ان
square
U
مساوی
square
U
مربع توان دوم
square
U
گونیا
square
U
گوشه دار
square
U
چارگوش
square
U
منصف
square
U
چهار گوش
square
U
مرتب کردن کلاه
square
U
واریز کردن
square
U
منظم حسابی
square
U
عادلانه
square
U
برابر
square
U
بتوان دوم بردن مجذور کردن
square
U
چهارگوش کردن مربع کردن
all square
U
مساوی
square
U
راست حسینی
square
U
وفق دادن
square
U
مربع
by the square
U
مطابق نمونه
square roots
U
جذر
square roots
U
ریشه دوم
square root
U
ریشه دوم
weak square
U
نقطه ضعف
word square
U
جدول کلمات متقاطع
word square
U
acrostic
to be back to square one
<idiom>
U
دوباره به سر
[آغاز]
کار رسیدن
weak square
U
حفره سوراخ
weak square
U
خانه ضعیف شطرنج
to play square
U
راست وحسینی بازی کردن
three square file
U
سوهان سه گوش
square ball
U
پاس عرضی
square root
U
جذر
black square
U
خانهسیاه
square bet
U
شرطچهارگوش
square number
U
مربع کامل
[ریاضی]
square deal
U
باشرف بودن رک وراست
square design
U
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
hollow square
U
[گچ بری هرمی رومی]
to be back to square one
<idiom>
U
دوباره به اول داستان رسیدن
I cannot square it with my conscience to ...
U
من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
square bracket
U
قلاب
square radian
U
استرادیان
[یکای زاویه فضایی ]
[ریاضی]
square matrix
U
ماتریس مربعی
[ریاضی]
square deals
U
تقلب نکردن
square deals
U
باشرف بودن رک وراست
square flag
U
پرچممربع
square move
U
حرکت
square neck
U
یقهچهاگوش
square root of
U
جذرعددی
square sail
U
بادبانچهاگوش
square trowel
U
مالهچهاگوش
white square
U
خانهسفید
set square
U
گونیا
square bracket
U
براکت
square bracket
U
کروشه
square meal
U
غذایمقوی
The Ferdowsi Square .
U
میدان فردوسی
fair and square
<idiom>
U
راست وبی پرده
bevel square
U
گونیا
square dome
U
چهار طاقی
square foot
U
فوت مربع
betwixt square
U
گونیا
square inch
U
اینچ مربع
square knot
U
گره مرکب از دونیم کره
square knot
U
گره مربر
square knot
U
گره مربع
square lattice
U
شبکه مربعی
square leg
U
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square matrix
U
ماتریس مربع
square matrix
U
ماتریس مربعی
square means second p
U
مجذوریعنی توان دوم
square dance
U
رقص چوبی
square dance
U
رقص محلی امریکا
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
back square
U
گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
square deal
U
تقلب نکردن
carpenters try square
U
گونیای درودگری
chi square
U
مربع خی
color square
U
مربع رنگ نما
flight square
U
خانه فرار شطرنج
magic square
U
چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
mean square deviation
U
اختلاف
mean square deviation
U
مغایرت
mean square deviation
U
میزان انحراف متداول
miter square
U
گونیا
root mean square
U
ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square metre
U
متر مربع
square mil
U
میل مربع
steel square
U
گونیای فولادی
square wood
U
چارتراش کردن الوار
square toed
U
دارای پنجه مربع
square toed
U
قدیمی مسلک
square toed
U
امل
square toed
U
متروکه
t mitre the square
U
گونیا را فارسی کردن
square wave
U
موج چهار گوش
square wood
U
بریدن الوار
square wave
U
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wave
U
موج مربع
square stone
U
سنگ بادبر
square shouldered
U
دارای شانه پهن
square planar
U
مسطح مربعی
square potential well
U
چاه مربعی پتانسیل
square pyramid
U
هرم مربع القاعده
square brackets
U
قلابهای گوشه دار
square wave
U
موج مربعی
t mitre the square
U
گوشه نودزینه را نیم کردن
square shooter
U
ادم درستگار
square shooter
U
باشرف
square shouldered
U
چهارشانه
black square weakness
U
ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
triangular set square
U
گونیای رسم کشی
bevelled edge square
U
زاویه حاده
chi square distribution
U
توزیع مربع خی
bevel steel square
U
نقاله
triangular set square
U
گونیای نقشه کشی
chi square test
U
ازمون "چی دو "
weighted least square method
U
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
square root key
U
دکمهرادیکال
square-headed tip
U
سرچهاگوش
square root method
U
روش جذرگیری
square law detection
U
یکسوکنندگی مربعی
square pyramidal molecule
U
مولکول هرمی مربع القاعده
root mean square velocity
U
جذر میانگین مجذور سرعت
root mean square error
U
جذر میانگین مجذور خطا
pound per square inch
U
پوند بر اینچ مربع
ounce per inch square
U
اونس اینچ مربع
He gave me a square deal .
U
بامن منصفانه معامله کرد
ordinary least square method
U
روش حداقل مربعات معمولی
square head plug
U
انشعابسرچهارگوش
square-jawed adjustable spanner
تنظیم دهانه آچار پیچ گوشتی
square shaft screw of bolt
U
میله چارتراش
His deeds fail to square with his words.
U
عملش با حرفش نمی خواند
square peg in a round hole
<idiom>
U
شخصی که مناسب کاری نباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com