Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spinning frame
U
چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spinning
U
پرتاب نخ و قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
spinning
U
چرخش
[گردش]
[دوران ]
spinning
U
نخ ریسی
spinning
U
کارخانه نخریسی
spinning
U
ریسندگی
spinning
U
نخریسی
cotton spinning
U
نخ ریسی
spinning factory
U
کارخانه نخ ریسی
spinning jenny
U
نخ ریس
fine spinning
U
ریسندگی نخ های ظریف
spinning wheel
U
چرخ ریسندگی
[این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
spinning reel
U
قرقره چرخان ماهیگیری
spinning rod
U
چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
spinning charge
U
بار چرخان
spinning test
U
تست ویژگیهای چرخش هواپیما
spinning wheels
U
دوک نخ ریسی
spinning wheels
U
چرخ طیار
spinning wheel
U
چرخ نخ ریسی
spinning wheels
U
چرخ نخ ریسی
spinning wheels
U
چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning wheel
U
چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning wheel
U
چرخ طیار
spinning wheel
U
دوک نخ ریسی
spinning band column
U
ستون نوار چرخان
open-face spinning reel
U
نخریسی
open-face spinning reel
U
فضایبازقرقره
frame-up
U
توط ئه
frame
U
خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame-up
U
پرونده سازی
frame
U
قاب کردن
frame
U
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame
U
بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame up
U
دسیسه
frame up
U
دوز وکلک
frame up
U
توط ئه
K-frame
U
قاببصورتحرفk
to frame someone
U
کسی بیگناه را متهم کردن
to frame someone
U
پاپوش درست کردن برای کسی
saw frame
U
کمان اره
ox frame
U
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
frame
U
و مرز اطراف فضای پنجره
frame
U
قاب
frame
U
چهارچوب
frame
U
شاسی
frame
U
صحنه
frame
U
پاپوش درست کردن
frame
U
بدن
frame
U
چهارچوب تنه
frame
U
ساختمان
frame
U
منطق اسکلت
frame
U
قاعده
frame
U
فرمول
frame
U
بیان کردن
frame
U
تنظیم کردن
frame
U
چارچوب گرفتن طرح کردن
frame
U
قاب کردن قاب گرفتن
frame
U
چارچوب
frame
U
کالبد
frame
U
تنه
frame
U
فریم
frame
U
قاب چارچوب کمان
frame
U
استاتور استخوان بندی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame
U
هیکل حالت موقتی
frame
U
دنده عرضی
frame
U
قواره
frame
U
قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame
U
کنترل هایی
frame
U
سازه
frame
U
قاب کادر
frame
U
باربست
frame push
U
اهرم فشاردهنده
burner frame
U
سوخت
frame stile
U
قالبنردبانی
head of frame
U
سرقاب
adjustable frame
چهارچوب قابل تنظیم
roller frame
U
قالبدورانی
to connect to frame
U
اتصال به بدنه
two light frame
U
پنجره دو قلو
two light frame
U
پنجره دوچشمه
cold frame
U
سرما دورکن
freeze-frame
U
قاب ایستایی
freeze-frame
U
قاب ایستا
time frame
U
چارچوب زمانی
time frame
U
مدت لازم
burner frame
U
قالب
metal frame
U
قالبفلزی
frame of mind
U
حالتذهنیفرد
to frame an answer
U
پاسخی را طرح کردن
warp frame
U
قاب چله
frame agreement
U
توافق اولیه
frame agreement
U
چهارچوب توافق
[حقوق]
box-frame
U
قاب صندوقی
climbing frame
U
وسیلهایمخصوصبازیکودکان
wire frame
U
قالبفلزی
web frame
U
قالبشبکهای
overhead frame
U
قالببالایسر
portal frame
U
قالبدرگاهی
sash frame
U
حمایلقاب
sill of frame
U
آستانهقاب
timber frame
U
قالبچوبی
track frame
U
قالبشیار
vertical frame
U
قالبعمودی
walking frame
U
قالبچهارپا
warping frame
U
قالبپیچنده
door-frame
U
چارچوب در
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
frame of reference
U
چهارچوب داوری
door frame
U
چارچوب در
frame antenna
U
انتن چارگوش
frame frequency
U
بسامد صحنه
frame house
U
خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of an apparatus
U
شاسی
frame of hachsaw
U
کمان اره چکی
frame of hachsaw
U
کلاف اره چکی
frame partition
U
جداگر سازه دار
frame partition
U
تیغه تیرپایهای
frame partition
U
تیغه قالبی
frame work
U
چهارچوب
distribution frame
U
مقسم
crane frame
U
چارچوب جرثقیل
frame-ups
U
پرونده سازی
frame-ups
U
توط ئه
window frame
U
قاب پنجره
window-frame
U
قاب پنجره
bar frame
U
تیرک قاب
base frame
U
چهارچوب زیر دستگاهها
beacon frame
U
فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
belt frame
U
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press
U
پرس با قالب "سی " شکل
chassis frame
U
چارچوب شاسی
claim frame
U
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
full frame
U
قاب کامل
pack frame
U
کوله پشتی زین دار
page frame
U
قاب صفحه
open frame
U
هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
reference frame
U
دستگاه مقایسهای
mirror frame
U
جعبه اینه
casement frame
U
قاب بازشو
picture frame
قاب عکس
mast frame
U
قاب چهارگوش
main frame
U
کامپیوتر بزرگ
magnet frame
U
یوغ اهنربایی
machine frame
U
چارچوب دستگاه
piling frame
U
داربست
space frame
U
قاب سه بعدی
plan frame
U
چارچوب برنامه
provisional frame
U
ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
page frame
U
قالب صفحه
swing frame grinder
U
دستگاه سنگ زنی نوسان دار
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate.
U
فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
micro to main frame
U
پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
track roller frame
U
قالبگردندهشیاردار
intermediate distribution frame
U
مقسم میانی
gap frame press
U
پرس "سی " شکل
wood frame construction
U
ساختمان با استخوانبندی چوبی
double frame hobbing machine
U
دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
frame of mind (good or bad)
<idiom>
U
middle rial of door frame
U
قیدچه
locomotive frame drilling machine
U
دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
top and bottom rail of door frame
U
پاسار
sewing: sewing frame
U
ماشیندوخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com