English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
speed reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reduction gear U جعبه دنده تبدیل سرعت
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
speed reduction U کاهش سرعت
eight speed gear drive U گیربکس هشت دنده
variable speed gear drive U گیربکس قابل تنظیم
reduction U اختصار تبدیل
reduction U تقلیل
reduction U کاهش
reduction U تخفیف
reduction U احیا
reduction U احاله
reduction U ساده سازی
reduction U کوچک کردن نقشه
reduction U کم کردن کوچک کردن عکس
reduction U تبدیل
reduction U احیاء
reduction U تحویل استحاله کاهش
reduction U کاهش احیاء
reduction U تنزل
single reduction U تقلیل سرعت تکی
reduction to the meridian U تعدیل به نصف النهار
reduction to absurdity U احاله به محال
reduction to absurdity U تعلیق به محال
sight reduction U تعدیل رصد
reduction ratio U ضریب تقلیل
reduction ratio U نسبت کاهش
reduction of road U از بین بردن موانع جاده
reduction of capital U تقلیل سرمایه شرکت
reduction of armamentes U کاهش تسلیحات
reduction of armamentes U تقلیل تسلیحات
reduction into possession U از قوه به فعل دراوردن تصرف
reduction factor U ضریب کاهش
acid reduction U کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
give a reduction U تخفیف دادن
drive reduction U کاهش سائق
data reduction U تقلیل داده ها کاهش داده ها
data reduction U تقلیل داده ها
data reduction U داده کاهی
cost reduction U تقلیل قیمت تمام شده
clemmensen reduction U کاهش کلمنسنی
reduction crusher U سنگشکن مخروطی
reduction coefficient U ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
reduction coefficient U ضریب تبدیل
reduction coefficient U ضریب تقلیل
price reduction U کاهش قیمت
oxidation reduction potential U پتانسیل اکسایش- کاهش
roasting reduction method U روش کاهش تشویهای روش تنزل تشویهای
partial reduction coefficient U ضریب تقلیل جزئی
reduction of shares of the heirs U عول
beam diameter reduction U میلهکاهشقطر
oxidation reduction reaction U واکنش اکسایش- کاهش
live load reduction U کاستن از بار زنده
oxidation reduction indicator U شناساگر اکسایش
in gear U دایر
gear in U درگیر شدن
gear in U درگیری دو چرخ دنده
gear U پوشانیدن
in gear U اماده حرکت
out of gear U خراب
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
out of gear U ازهم سواشده
in gear U اماده
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
gear U کردن اماده کارکردن
gear U پوشش دنده دار
gear U الات جامه
gear U افزار
gear U ادوات
gear U اسباب لوازم
gear چرخ دنده
gear دنده
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
gear مجموع چرخهای دنده دار
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
to go out of gear U خراب شدن
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
gear U انتقال دادن
gear U جعبه دنده
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
gear stick U دسته دنده اتومبیل
gear quadrant U ماهک جعبه دنده
gear ratio U نسبت چره دنده ها
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
high gear U دنده قوی خودرو
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
bathing gear U لباس شنا [حمام]
gear pump U پمپ روغن دندهای
gear wheel U چرخ دندانه دار
gear wheel U چرخ دنده
herringbone gear U چرخ دندانه جناغی
spiral gear U چرخ دنده حلزونی
helical gear U چرخ دنده حلزونی
head gear U کلاه تمرین بوکس
gear shift U دسته دنده اتومبیل
head gear U روسری
head gear U پوشش سر
gear lever U دسته دنده اتومبیل
gear pump U پمپ دندهای
gear level U دسته دنده
gear level U تبدیل کردن
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
gear box U جعبه دنده
gear cutter U دنده تراش
gear brake U ترمز سیستم انتقال
gear case U جعبه دنده
gear case U پوسته جعبه دنده
gear cutter U فرز
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
gear wheels U چرخ های دندانه دار
gear arrangment U نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
gear wheels U چرخ دنده ها
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear grinder U ماشین پرداخت چرخ دنده
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
foxer gear U وسیله تولید صدا
fuse gear U متعلقات فیوز
gear box U گیربکس
switch gear U وسیله اتصال
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
training gear U گردونه در سمت
transmission gear U چرخ دنده انتقال
tumble gear U چرخ واسطه
tumble gear U چرخ دنده واسطه
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
rocker gear U تنظیم جاروبک
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
spur gear U چرخ دندانه دار
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
step up gear U چرخ دنده افزاینده
steering gear U جعبه فرمان
steering gear U جعبه دنده فرمان
steering gear U دنده سکان
steering gear U دنده فرمان
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
spur gear U دنده ملخی
planetary gear U دنده خورشیدی
worm gear U دنده مارپیچی
loose gear U چرخ دندانه هرزگرد
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
landing gear U ارابه فرود
high gear <idiom> U آخر سرعت
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
gear box U جعبه دنده گیرباکس
gear assembly U مجموعه چرخ دنده ها
pull gear U چرخ دنده بالابر
low gear U دنده کندکن
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
mess gear U وسایل غذاخوری
worm gear U دنده مورب
worm gear U دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear U چرخ دنده حلزونی
gear cable U کابلچرخدنده
gear housing U پوششچرخدنده
riot gear U نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
hoisting gear U چرخ دنده بالابر
crank gear U چرخ دنده سر میل لنگ
crown gear U چرخ دنده محدب
compasition gear U چرخ دنده مرکب
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
bevel gear U چرخ دندانه مخروطی
differential gear U دنده عقب اتومبیل
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear U وسایل ضد سایش
driving gear U چرخ دنده محرک
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beaching gear U سرسره قایق
control gear U دستگاه کنترل
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
bevel gear U دنده کرامویل
bevel gear U دنده مورب
reverse gear U دنده معکوس
breathing gear U وسیله تنفسی
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
elevating gear U چرخ دندانه بالابر
flight gear U لباس پرواز
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
four gear drive U گیربکس چهار دنده
fishing gear U اسباب ماهیگیری
change gear U چرخ دندانه تبدیل
arrester gear U سیم نگهدارنده
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
foxer gear U صداساز
external gear U تاج دندانه خارجی
exhaust gear U چرخ دندانه خروجی
breathing gear U ماسک تنفسی
elevator gear U گردونه در ارتفاع
bevel gear planer U دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
accessory gear box جعبه چرخدنده فرعی
internal gear pump U پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
magnetic gear shift U دسته دنده مغناطیسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com