English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
special area U منطقه پرواز مخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
special U مخصوصا
special U مخصوص
special U استثنایی
special U مخصوص خاص
special U ویژه
special <adj.> U اضافه
special U حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
special <adj.> U خاص
special U خاص
special <adj.> U ویژه
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
special U سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
special U حرف غیر عادی در یک نوشتار
special <adj.> U علاوه
special team U تیم ذخیره ها
special services U یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
special registrant U دفتر ثبت نام مخصوص
special services U خدمات مخصوص
special school U اموزشگاه استثنایی
special relativity U نسبیت خصوصی
special session U جلسه فوق العاده
special session U جلسه مخصوص
special sheaf U مروحه مخصوص
special weapons U جنگ افزارهای ویژه
special ability U توانایی اختصاصی
extra special U فوق العاده
extra special U ویژه
extra special U مخصوص
special effects U جلوههای ویژه
special effects U تروکاژ
special plea U دفاع خاص
special mark U علامتمخصوص
special weapons U جنگ افزار مخصوص
special vertict U رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
special verdict U تصمیم ویژه
special staff U ستاد تخصصی
special staff U ستاداختصاصی
special symbol U نماد ویژه
special symbol U نماد خاص
special tribunal U دادگاه اختصاصی
special troops U یکانهای مخصوص
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special verdict U رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
Paste Special U در یک متن
special purpose U تک منظوره
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
special damage U خسارت مخصوص
special corrections U تصحیحات مخصوص
special contracts U منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
special contracts U عقود معینه
special character U علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special character U دخشه ویژه
special character U ویژه
special character U دخشه
special case U مورد خاص یااستثنایی
special case U مورد ویژه
special bastard U هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
special bastard U حرامزاده ویژه
special ammunition U مهمات مخصوص یا ویژه
special agreement U قرارداد ویژه
special agent U وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
special deposits U سپردههای ویژه
special drawing right U حق برداشت مخصوص
special purpose U خاص منظوره
special purpose U یک منظوره
special pleading U علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
special property U مالکیت خاص
special pleader U متخصص تهیه لوایح دفاعی
special passport U پاسپورت مخصوص
special passport U پاسپورت ویژه
special party U گروه ویژه
special operations U عملیات مخصوص یا ویژه
special olympics U المپیک افراد استثنایی
special majority U اکثریت خاص
special jury U هیئت منصفه مخصوص
special handling U ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
special education U اموزش و پرورش استثنایی
special duty U کار ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
special administration U اداره قسمت خاصی از ترکه
special effect U جلوههایویژه
a special menu U صورت غذای مخصوص
special delivery U پست سفارشی
Do you have any special rates? U آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
as a special exception <adv.> U بطور استثناء
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
special session U نشست ویژه
Special Branch U سازمانپلیسبریتانیا
as a special exception <adv.> U استثنأ
Paste Special U درج یک شی خاص
special session U نشست فوق العاده
Are there any special fares? U آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
special libraries association U انجمن کتابخانههای مخصوص
special interest group U که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
special acceptance of a bill of U قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
special purpose computer U کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
I must make a special note of that. U من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
special interest group U گروه
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special purpose programming language U زبان برنامه نویسی تک منظوره
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Every man is made for a special job. <proverb> U هر کس را بهر کارى ساختند .
digital video special effects U نمایشمخصوصعددیعوامل
extra special flexible wire rope U طناب فولادی ویژه
area U سطح مقطع
area U عرصه
area U مساحت سطح
area U محوطه
area U پهنه
area U سطح
area U منطقه
area U حوزه
area U ناحیه
area U فضا
area U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area U قلمرو
area U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area U ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
area U گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area U بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
area U جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
area U پهنک
area U اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
area U شاخه [دانشی]
area U مساحت
area U رشته [دانشی]
I know the area more or less . U کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
no-go area U منطقهممنوعه
output area U ناحیه خروجی
rendezvous area U نقطه الحاق یکانها
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
residential area U ناحیه مسکونی
restricted area U منطقه ممنوعه
restricted area U منطقه اتش محدود
restricted area U منطقه منع عبور ومرور
retention area U قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
roof area U سطح بام
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
safe area U منطقه امن
playing area U محدوده زمین
rendezvous area U موضع انتظار
position area U منطقه مواضع
prohibited area U منطقه منع اتش
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
pyramidal area U ناحیه هرمی
rainfall area U پهنه باران
rainfall area U منطقه بارش ناحیه بارندگی
rear area U منطقه عقب
rendezvous area U منطقه تجمع موقت
rendezvous area U منطقه تجمع
rendezvous area U وعده گاه
piston area U سطح پیستون
safe area U منطقه بی خطر
sail area U قسمت بادگیر کشتی
sail area U سطح بادبان
service area U منطقه سرویس
military area U حوزه جغرافیایی نظامی
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
motor area U ناحیه حرکتی
mounting area U منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
open area U فضای ازاد
output area U ناحیه
output area U خروجی
signal area U منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
military area U منطقه نظامی
marketing area U منطقه توزیع کالا
magazine area U محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
sales area U بازار فروش
sales area U حیطه فروش
scan area U ناحیه پیمایش
sectional area U سطح مقطع
seepage area U حوزه تراوش
lodgment area U منطقه استقرار
seepage area U منطقه نفوذ
seepage area U منطقه تراوش
lodgment area U منطقه استراحت یا فرود در سر پل
service area U برد فرستنده
longtour area U منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
overflow area U ناحیه سرریز
parking area U فضایپارکینگ
grey area U جنبهگنگقضیهای
working area U محوطهاستخراج
threshing area U محلکوبیدن
safety area U مهرهایپشتدست
rest area U منطقهاستراحت
pressed area U ناحیهفشردهشده
precipitation area U منطقهبارش
picnic area U منطقهپیکنیک
area blocking U سد راه کردن رقیب در منطقه معین
maintenance area U قسمتنگهداریوتنظیم
loading area U قسمتلودینگ
hitting area U سطحضربه
games area U محوطهبازی
dry area U [شکاف گود بین دیوار زیر زمین]
area under cultivation U سطح زیر کشت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com